Tuesday, September 18, 2012

مدیریت صبر

موشی: "کاشکی امروز بجای سه شنبه، چهارشنبه بود."
من: "خوب فردا چهارشنبه است دیگه."
موشی: "من نمیتونم صبر کنم تا چهارشنبه بشه"
من: "چطور؟ چهارشنبه چه خبره؟"
موشی: "بعدش پنجشنبه است."
من: "پس منتظر پنجشنبه هستی؟"
موشی: "نه. بعدش جمعه میاد. جمعه کلاس ژیمناستیک دارم. خیلی دوستش دارم. نمیتونم صبر کنم تا کلاس ژیمناستیک."
من: "آهان پس برای کلاس ژیمناستیک، منتظر جمعه هستی."
موشی با کمی ناراحتی و ناله از فهمیده نشدن: "نه مامان. منتظر چهارشنبه هستم. جمعه خیلی دوره. من نمیتونم تا جمعه صبر کنم."
.
.
فکر کنم به این میگن مدیریت ذهن، یا شاید مدیریت صبر یا یه چیزی در این مایه ها.  :)
.
 حرفهای موشی رو به فارسی ترجمه کردم چون دیدم چیزی از لطف موضوع کم نمیکنه.

3 comments:

  1. :))
    فارسیش چه طوره موشی؟ دیگه کلا انگلیسی حرف می زنید با هم یا انگلیسی و فارسیتون قاطی شده؟ ما که انگار در ایران زمین زندگی می کنیم هنوز ولی فکر کنم دیگه آخراش است و سلما هم به زودی انگلیسیش زیادتر شه.‏

    ReplyDelete
  2. فارسیِ موشی بد نیست ولی ترجیح میده به انگلیسی حرف بزنه. سعی میکنیم فارسی و انگلیسی قاطی حرف نزنیم. گرچه گاهی فاطی میشه. موشی با من و پدرش و روشی) بیشتر انگلیسی حرف میزنه و ما هم جوابش رو گاهی انگلیسی و گاهی فارسی میدیم. ولی با مادر فقط فارسی حرف میزنه. میدونه که مادر انگلیسی نمیدونه. ‏

    ReplyDelete
  3. پریسا جان یکی از چیزهایی که به من انرژی برای نوشتن میده خوندن هر روزه وبلاگ تو هست. پس لطفا هرروز بنویس تا من هم با انگیزه تر بشم. این خانم مدیر رو هم از طرف من ببوس.

    ReplyDelete