Friday, August 8, 2008

ابروی ماه

يکی دو شب پيش در راه بوديم و در آسمان به ماه هلالی نگاه ميکردم. ماه نو بود و يک هلال خيلی نازک.ه
هميشه ماه کامل به زيبايی معروفه ولی هلال بسيار نازکی که در آسمان بود خيلی زيبا بود. هيچوقت اينقدر هلال ماه به نظرم زيبا نيامده بود. مثل يک ابروی کمانی دلفريب. از تشبيه ماه به ابرو خوشم اومده بود و مدتی بهش فکر ميکردم. به بابايی در موردش گفتم و او گفت که ماه هميشه قشنگه. راست ميگه ماه هميشه در آسمان شب قشنگ و روياييه. برام جالب بود که ديشب وقتی با موشی داشتيم کتاب ميخونديم، تصوير کتاب، بچه ای رو تشون ميداد که در تختش خوابيده بود و از پنجره ی اتاقش، آسمان شب با ماهی هلالی و ستاره ها معلوم بودن. ماه رو نشون دادم و ازش پرسيدم که "اين چيه؟" گفت "اَبو" که يعنی "ابرو". بهش گفتم "نه، اين ماهه" نگاهی کرد و با اطمينان از خودش گفت "نه، اين اَبويه"ه
پ ن: اون "ه" بيمعنی آخرپارگرافها را ميگذارم تا اين اديتور ديوانه، آخرين کاراکترم رو نياره اول خط . گفتم که يکوقت گيج نشين.ه

No comments:

Post a Comment