Thursday, August 21, 2008

شعرگونه

مرا بجوی
مرا بخواه
عشقی که بی پرواست
دلم ميخواهد که فرياد دوستت دارم را بشنوم
ميخواهم اينقدر بلند باشد که همه بشنوند
ميدانی که من به گوشهايم اطمينان نميکنم

با من عاشقانه بخوان
نجوا نکن، بلند بخوان
همهمه های ذهنم، نجوای درونت را نميشنود
بلند بخوان
بلند بخوان
ميدانی که گوش من چقدر سنگين است
...
پ ن: اينها تراوشات شبه شاعرانه در نيمه شب خوابزده است. لطفا جدی نگيريد.ه

1 comment:

  1. وای نمی دونستم که طبع شعر هم داری اونم به این لطیفی. خانم خوشگلم فکر کنم که این شعر یه جورایی نجوای دل همه زنهاست.
    trust me!

    ReplyDelete