اَیَ! مَييض شدی؟ ميخوای برات گسه بگم؟ ( روشی! مريض شدی؟ می خواهی برات قصه بگم؟) و بدون توجه به اينکه روشی ميخواد يا نه کنار تختش ميمونه و براش قصه ميگه. " يکی بود، يکی نبود ..." روشی بهرحال از تب، خوابش برد.ه
****
بعد از دو ساعتی خواب و اثر کردن شربت سرماخوردگی، روشی بيدار شده، تبش قطع شده و حالش کمی بهتره. موشی مثل اينکه دنيا رو بهش دادن هی ميره و مياد و ميگه "اَیَ! خوب شدی؟"ه
****
موقع خواب شده. چند شبه که قبل از خواب، روشی براش کتاب ميخونه. سری کتابهای "کتی" يا بقول اينها "کيتی". ديشب روشی که سرما خورده بود و دماغش کيپ بود و چشماش سنگين، حوصله ی کتاب خوندن نداشت. هر کاريش کردم که من براش کتاب بخونم، دست روشی رو گرفته بود و ميکشيد و ميگفت " اَیَ بياد. اَیَ بلده بخونه"ه
****
چه کيفی ميکنم وقتی ميبينم روشی کتاب فارسی برای موشی ميخونه. چه کيفی ميکنم وقتی کتابی رو که خودم در دو سالگیِ روشی خريده بودم و براش ميخوندم، حالا خودش دست ميگيره و برای موشی ميخونه. چه کيفی ميکنم وقتی سرهاشون رو بغل هم روی بالش ميگذارن و روشی کتاب رو با دو دست ميگيره بالا و موشی هم برای اينکه خوب ببينه سرش رو از بين دستهای موشی ميبره تو. ه
****
ميشينم و نگاه ميکنم دوتاشونو و با خودم فکر ميکنم که موشی بزرگتر که بشه، آيا مثل روشی حرفهاش رو به من ميزنه يا محرم رازش ميشه روشی؟ فکر ميکنم که با خواهر بزرگترش راحت تر باشه. خواهر بزرگتر چه خوبه. کاشکی منهم داشتم.ه
****
بعد از دو ساعتی خواب و اثر کردن شربت سرماخوردگی، روشی بيدار شده، تبش قطع شده و حالش کمی بهتره. موشی مثل اينکه دنيا رو بهش دادن هی ميره و مياد و ميگه "اَیَ! خوب شدی؟"ه
****
موقع خواب شده. چند شبه که قبل از خواب، روشی براش کتاب ميخونه. سری کتابهای "کتی" يا بقول اينها "کيتی". ديشب روشی که سرما خورده بود و دماغش کيپ بود و چشماش سنگين، حوصله ی کتاب خوندن نداشت. هر کاريش کردم که من براش کتاب بخونم، دست روشی رو گرفته بود و ميکشيد و ميگفت " اَیَ بياد. اَیَ بلده بخونه"ه
****
چه کيفی ميکنم وقتی ميبينم روشی کتاب فارسی برای موشی ميخونه. چه کيفی ميکنم وقتی کتابی رو که خودم در دو سالگیِ روشی خريده بودم و براش ميخوندم، حالا خودش دست ميگيره و برای موشی ميخونه. چه کيفی ميکنم وقتی سرهاشون رو بغل هم روی بالش ميگذارن و روشی کتاب رو با دو دست ميگيره بالا و موشی هم برای اينکه خوب ببينه سرش رو از بين دستهای موشی ميبره تو. ه
****
ميشينم و نگاه ميکنم دوتاشونو و با خودم فکر ميکنم که موشی بزرگتر که بشه، آيا مثل روشی حرفهاش رو به من ميزنه يا محرم رازش ميشه روشی؟ فکر ميکنم که با خواهر بزرگترش راحت تر باشه. خواهر بزرگتر چه خوبه. کاشکی منهم داشتم.ه
mano yade majarahaye khodam va afsoon andakhti. omidvaram in dota khahar az ham joda nashan.
ReplyDeleteلذت بردم از خوندنش. برای دیدن رابطه باربدم با نی نی بیتابم. بچه ها واقعا زندگی رو یه رنگ و بوی دیگه ای میدن و چقدر آدمهایی که می تونند این رنگ و بو رو ببینند وازش لذت ببرند خوشبختند.
ReplyDeleteوای خدایا!چقدر شیرینه این دنیای بی غل و غش بچگی واقعا داشتن خواهر بزرگتر نعمتیه
ReplyDeleteمن هم یکی از کتابهایی را که دوتایی با روشی خونده بودین رو گوش دادم. دوست داشتنی بود. خیلی. ه
ReplyDeleteوای چه قدر خوبه دیدن این دو تا خواهر. عاشق صحنه کتاب خوندن بچه هام. خدا حفظشون کنه و خوش باشید همیشه
ReplyDeleteبانو با ه دو چشم جان
ReplyDeleteخوندن اون کتاب صوتی با روشی برای هر دوی ما هم تجربه ی خيلی شيرينی بود. اميدوارم باز هم بتونيم از اين کارها بکنيم.
خیلی باید افتخار کنین که بچه تون میتونه فارسی بخونه.
ReplyDelete