وقتی دو ساعت و نيم روی صندلی بشينی و فقط شاهد هيجان و رفت و آمد و اجرای برنامه ی بچه های چهار تا دهساله باشی که هر کدوم فرشته ای هستن به تنهايی و در کنار هم لشکری هستن از معصوميت وزيبايی ، مثل من خدا رو شکر ميکنی که دنيا رو آفريد و انسان رو خلق کرد.ه
...
وقتی بشنوی که بچه های کلاس دوم، با اون صدای آسمونيشون ميخونن که
I’ve got peace like a river,
I’ve got peace like a river,
I’ve got peace like a river in my soul
I’ve got love like an ocean,
I’ve got love like an ocean,
I’ve got love like an ocean in my soul
I’ve got joy like a fountain,
I’ve got joy like a fountain,
I’ve got joy like a fountain in my soul
مثل من تمام وجودت سرشار از آرامش و عشق و لذت ميشه.ه
...
وقتی دخترت رو، مثل تک گلی روی صحنه ميبيني که چه شکفته و باليده شده، ميکروفون رو به دست ميگيره و برنامه ها رو اعلام ميکنه، مثل من دلت ميلرزه از شوق و اشکهای شادی تمام گونه هات رو خيس ميکنه.ه
حقا که چشيدن اين طعم شيرين، ارزش تمام زحمات پدری و مادری رو داره. خدا همه ی بچه ها رو حفظ کنه.ه