Wednesday, April 7, 2010

اولین دیدارِ امسال با رُزها


شكرِ ايزد كه به اقبالِ كله گوشه ی گل ------ نخوت بادِ دی و شوكتِ خار، آخر شد

11 comments:

  1. سلام پريساي عزيز در راستاي اين فتواي بسيار زيباي شما كه كامنت نگراشتن مكروه است پس كامنت ميگذاريم
    اول اينكه سال نو مبارك باشه. بعدش كه اين گياهان زيبا چه رزهاي عجيبي هستن. تصويري كه من از رز توي ذهنم دارم چيز متفاوتيه ولي خيلي قشنگ هستن. وقتي كامل شدن هم عكسشون رو حتما بذار لطفا
    بعدترش اينكه من از جرياني كه بين موشي و روشي اتفاق افتاد خيلي متاثر شدم و خوشم اومد. دل من هم براي خواهرم تنگ شد خدا همه تون رو براي هم نگه داره. بزرگتر كه بشن لحظات قشنگتري خواهند داشت و تو بيشتر لذت خواهي برد
    آخرين مورد هم اينكه من هميشه مي خونمت ولي بعضي وقتها مرتكب فقل مكروه مي شم ديگه. شرمنده

    ReplyDelete
  2. سلام نلی جان
    سال نوی تو هم، دوباره مبارک. ‏
    این بوته ی رز ما برای خودش درختی شده. هم قد خودمون شده. ساقه ی کلفت، تیغ های بزرگ و گلهای درشت و قشنگی داره. حتما پر گل شد، عکسش رو میگذارم.‏
    خدا همه عزیزانمون رو برامون نگه داره. در ضمن فتوای من هم کمی برای خنده بود. حالا اگه نگیم کامنت نگذاشتن مکروهه، گذاشتنش دیگه حتما ثوابه.‏
    :)

    ReplyDelete
  3. چه خوشگله این رز.
    به به این شکوفه رز باعث شد که ما کامنت نلی رو که مدتها ازش بی خبر بودیم رو هم ببینیم و این خودش دستاورد مهمیه

    ReplyDelete
  4. سلام
    پریسا جون، ما دو هفته پیش دو تا از این بوته های رز رونده خریدیم. تا حالا تو خونه نگه داشتیم و نکاشتیمش. امروز دیدم یکیش برگاش یکم پژمرده شده و دیگه سرحال نیست. گذاشتمش بیرون یکم هوا بخوره. به نظرت الان میشه کاشتش تو باغچه؟ زود نیست؟

    ReplyDelete
  5. سلام لاله جون
    با هوای امسال زود نیست. هفته ی پیش، بابایی می خواست رز بگیره و بکاره.‏

    ReplyDelete
  6. خوشحالم که در هوای کانادا چشمتون به دیدن گل روشن شد. اما پز بدم که اینجا انقدر هوا قشنگه که نگو اتوبان مدرس و تپه های عباس آباد عین کارت پستال شدن غرق گل های ارغوانی و رنگارنگ. شهرداری هم ترکونده.راستی از کامنتت در مریم مامان آوا فهمیدم انگار شما خودتون تک فرزند بودی دارم دنبال تک فرزندها می گردم و یک پروژه تحقیقاتی تعریف کردم در مزایا و معایب تک فرزندی. شاید مزاحم تو هم بشم. خوشحال می شم نظرت رو بدونم . حالا در قالب ایمیلی چیزی.

    ReplyDelete
  7. پریسا جون. یک وجب کامنت نوشتم باز هم پرید. چرا؟
    خوشحالم که در هوای سرد کانادا چشمتون به دیدن گل روشن شد. بخصوص که خودتون کاشتید.

    ReplyDelete
  8. هنوز به دیدن گل که چشممون روشن نشده، فقط جوانه زده اند. جای ما رو هم در اون منظره های تهران خالی کن.‏
    درسته من تک فرزند بودم و خوشحال میشم در پروژه ی تحقیقاتیت بتونم کمکی بکنم. در نسل ما که تک فرزند کم پیدا میشد. در نسل بچه هامون تک فرزندها خیلی زیاد شده اند.‏
    شاید خودم هم یک وقت در موردش نوشتم.‏
    موفق باشی

    ReplyDelete
  9. نمیدونم مونا جان. حال کامنت دونی بلاگر اصلا خوب نیست.‏
    :(

    ReplyDelete
  10. یه مرد امیدوارApril 10, 2010 at 9:18 AM

    ما می‌نویسیم و حال کامنتدونی رو خوب می‌کنیم.
    این شعر خیلی لطیف بود. به لطافت اون عکس سمت چپ
    پایدار باشید و صبور انشاالله

    ReplyDelete
  11. دو سه پست جا مونده بودم که یکجا خوندم و پست پازل و خواهرت رو خیلی خیلی دوست داشتم و اشک تو چشمام حلقه زد.
    این بوته گل رزتون هم خیلی خوشگله

    ReplyDelete