Monday, October 20, 2008

تولد گنجينه ی بهار

چون بارها و بارها رفتم و اين عکسها رو ديدم، آوردمشون اينجا، توی خونه ی خودم

ديدن اين اين عکسها رو دوست دارم چون
مربوط به بچه هاست و بچه ها دوست داشتنی هستند
مربوط به کتابه و من کتاب رو دوست دارم
در اين عکسها شادی، طراوت، اميد، مهربانی، دوستی، همکاری و پيشرفت و موفقيت هست
و ما به همه ی اينها برای دنيايی بهتر نياز داريم

پ ن: برای برداشتن عکسها اجازه نگرفتم. پس با اجازه ی خانواده ی حرفهای معمولی

5 comments:

  1. thats amazing story.

    ReplyDelete
  2. منهم از این کاری که انجام شده خیلی خوشم اومد. چقدر هم محیط شاد و قشنگی درست کردند. دستشون درد نکنه.
    در مورد این پست ریاضی دشمن حیوانات هم خیلی خوشم اومد. چه دختر باهوشی دارید ماشاالله . من هم قبل از اینکه بچه دار شم میگفتم راحتش میگذارم ، این کار و بکنه، اون کار و بکنه. ولی حالا که بچه دار شدم و فکرش رو میکنم میبینم اصلاً اونها خیلی ایده آل بودند و آرمانی . منظورم خواسته های خودم قبل از بچه دار شدنه. الا نمیتونم بهشون پایبند باشم.
    در مورد علاقشون هم از الان فراز استعدادهایی که من دوست دارم بچه داشته باشه رو نشون نمیده. حداقل تا الان اینطور بوده ولی استعداد بازیگریش حرف نداره که من به شدت مخالفشم. خلاصه که عالیمه این بچه داری و خواسته ها و عدم تطابق خواسته ها و استعدادها.
    درسهایی که از ماجرای تیم گرفتید هم جالب بود. خوشم اومد که انقدر خوب به قضایا نگاه میکنید

    ReplyDelete
  3. این بالایی من بودم

    ReplyDelete
  4. ممنون از اینکه در کنار مایید، شما هم یکی از آنهایی هستید که ضربان قلبتان را در کنار قلب خودمان حس میکینم

    ReplyDelete