Friday, August 14, 2009

فقط به پيش

باز، من شدم و يک روز که بايد توش کار سه روز رو بکنم. امروز، روز استفاده از استراتژی "فقط تير بنداز و جلو برو رو" (که قبلا ها توضیح داده ام) است. به نتيجه فکر نکن. به زمان فکر نکن. فقط برو جلو.ه
ببينم ميتونم مرخصی های دوشنبه، سه شنبه ام را نجات بدم و در آرامش، در کنار بابايی جان بيل بزنم و به باغچه خدمت کنم يا نه.ه
.
پ ن: اينها رو نوشتم که وسوسه ی نوشتن هم از بين بره و هی يک چيزی غلغلکم نده که وسط تير و تيراندازی، بخوام ول کنم و بيام اينجا افاضات کنم.ه
پ ن: ديروز يک پست بلند بالا نوشتم. در محکمه ای که متهم و دادستان و قاضی اش، خودم بودم، حسابی اعتراف کردم. (البته اعتراف داوطلبانه، نه زوری). بعد هم ديدم که حرفهايی که بايد ميزدم، زدم ديگه. اينجا بگذارمشون که چی. بعدها از نتيجه هایش مي نويسم. دادگاه و محاکمه هم که اين روزها ديگه برای کسی جالب نيست.ه

6 comments:

  1. امیدوارم که تیر و تیراندازی با موفقیت تموم بشه و چهار روز حسابی استراحت کنی

    ReplyDelete
  2. مطالب بروز بی بی سی فارسی برای عزیزانی که فیلترشکن ندارند.

    http://bbc-farsi.persianblog.ir/

    ReplyDelete
  3. آخی. ت هم مثل من خودتو محاکمه میکنی؟ فکر میکردم فقط خودم اینکارو میکنم.ولی نتیجه رو برامون بنویس.

    ReplyDelete
  4. آخی. ت هم مثل من خودتو محاکمه میکنی؟ فکر میکردم فقط خودم اینکارو میکنم.ولی نتیجه رو برامون بنویس.

    ReplyDelete
  5. ،دلتنگی برای پدر طبیعی‌ است

    ولی‌ ویار فوتبال؟

    نتیجه میگیریم فندقی فوتبالیست خواهد بود یا اقلاً مثل دخترهای من با باباشون فوتبال تماشا خواهند کرد و پرچم بدست توی خونه خواهند چرخید

    ReplyDelete
  6. پريسا جان
    فکر کنم اين کامنت مال وبلاگ بانو ه دو چشم بوده که اينجا گذاشته ای
    :))

    ReplyDelete