Thursday, August 20, 2009

وصف الحال

بعضی روزها، هر چه هم گاز بدم، نمی تونم تندتر برم. نفس ندارم. فقط مي تونم، آروم آروم، تو راهِ صاف، برم جلو. نه سربالايی و نه سرپايينی. مغزم هم کشش متمرکز شدن روی موضوع پيچيده ای رو نداره. بيشترين چيزی که ازش بر مياد کارهای روتين و پيش پا افتاده است.ه
تنبلیِ يک همچين روزی، اگرمثل امروز باشه که ساعت يکِ صبحش، کارم رو تر وتميز تموم کردم و بدست، متقاضيانش رسوندم، يک جورهايی مزه داره. اومدم شرکت و بدون اينکه بخوام استارت يک کار جديد رو بزنم، همينجوری هِلِک و هِلِک*، کارهای کوچک رو انجام دادم و کلی دور و ورم رو از ريزه ميزه های انجام نشده، خلوت کردم. بدون عجله. و اين شرط آخر برای آدمی که بيشتر از يک هفته در شتاب برای هرچه زودتر تمام کردن کاری بود، مثل بيرون آوردن سر از زير آب و نفس کشيدنه.ه
وقتی که داشتيم اين پروژه رو تعريف مي کردیم، با وجود زمان خیلی کم، ترجيح دادم که کار کاملی انجام بشه و در يک مرحله ی ديگه دوباره نخوام بيام سراغش. رييسم گفت، "خيلی کاره برای اين زمان کوتاه. آدم شجاعی هستی که داری براش قول مي دی." وقتی شروع کردم، متوجه شدم که حجم کار حتی بيشتر از اونيه که فکر ميکردم. بالاخره با چنگ و دندون تموم شد. حالا که تموم شده مثل آدمهايی هستم که يک ورزش سنگين کرده اند، از خستگی افتاده اند، ولی راضي اند. کوفتگی و خستگی ناشی از کار سخت هم لذتی داره. راستش مدتی بود که فکر مي کردم برای اينطور کار فکری خسته ام و ديگه نميتونم از پس چنين ماراتون هایی بربيام. شايد مي خواستم به خودم ثابت کنم که مي تونم.ه
حالا نمي دونم چرا، شبی که کارم رو تحويل دادم، بجای خوابهای شيرين، بايد چنان کابوس های وحشتناکی ببينم، که صبح خسته، کوفته ودرب داغون از خواب بيدار بشم و تا مدتی فقط خدا رو شکر کنم که داشتم خواب مي ديدم. وقتی که با وجود فراموش کردن جزييات و حتی کلياتِ خواب، اثر بد يا خوبش تا روز بعد روم مي مونه، ذهنم ميره دنبال اين سوال قديمی که خواب و رویا از کجا مي آد و باز ياد وين داير می افتم که گفت از کجا معلوم که خواب ما بيداری نيست و بيداری ما خواب. ه


هِلِک و هِلِک از اصطلاحاتيه که در خانواده ی ما يعنی يواش يواش و نميدونم در واقع اصلا معنايی داره يا نه.ه *

3 comments:

  1. وای اگه حرف این جناب وین دایر درست باشه که خیلی وحشتناک میشه فکرکن مثلا الان توی خواب من دارم برات کامنت می ذارم

    ReplyDelete
  2. خب هلک و هلک واژه ی همگانی ست!
    در بعضی فرهنگ ها هنس هنس هم به کار می ره!

    ReplyDelete
  3. ما هم از این هلک هلک استفاده می کنیم. با همین معنی

    بعد از اتمام این جور کارها، واقعا هم ریلکس شدن و خواب خوب و آرام مزه می ده. عجیبه که خوابت با استرس بوده. امیدوارم که خیر باشه

    واقعا راهی هست که آدم بتونه خواباش را کنترل کنه؟ کاشکی براش پیدا می شد. من وقتی استرس دارم معمولا توی خواب با یکی دعوا می کنم. تا حالا طرف دعوا، زن دایی بیچاره ام بود! فکر کن از وقتی من دبستان می رفتم تا الان. بعد یکی دو ماهی می شه که این رل را مادر شوهرم بازی می کنه!!!! من واقعا از این موضوع ناراحتم. چون زیاد چشمم به زن دایی ام نمی افتاد اما می ترسم این دعواهای خیالی رابطه ام را با مادر شوهرم خراب کنه!ه

    ReplyDelete