Tuesday, December 29, 2009

شمشیر حقیقت

داستان زیبای خفته به آنجا می رسد که با کمک پری های مهربان، فیلیپ از زندان جادوگر فرار کرده، با شمشیر حقیقت و سپر پاکدامنی، از تمام موانعی که با جادوی جادوگر درست شده بودند، گذشته و به قلعه رسیده. جادوگر، خشمگین از این پیشروی و مطمین به قدرت جادوییش، خودش را به شکل یک اژدهای عظیم درآورده و در حالیکه از دهانش آتش زبانه می کشد، با مهیب ترین چهره به جنگ فیلیپ آمده. روشی در اینجای داستان، همیشه می ترسید. موشی هم در اینجای داستان می ترسد. منهم در اینجای داستان می ترسم. شمشیر حقیقت، آیا این بار هم به هدف می نشیند؟

5 comments:

  1. مریم-مامان آواDecember 30, 2009 at 1:32 AM

    بالاخره حق به باطل پیروز میشه .تا اینجای تاریخ که همیشه همین بوده.همیشه هم تو اون دوره گذار همه ترسیدند

    ReplyDelete
  2. فقط میدونم که روزهای خیلی سختیه، خیلی خیلی سخت و شاید سخت تر از اینها هم در راه باشه. خدا کنه طاقتشو داشته باشیم

    ReplyDelete
  3. فکر میکنم اگه ماها ایمانمون رو از دست ندیم. آره بازم حقیقت پیروزه.

    ReplyDelete
  4. جالبناک بود

    شايد جواب اين سوال انقدر طولاني شه که به نوشتن يک کتاب سراسر فلسفي بيانجامه

    ولي خوبه که بچه ها از ديد خودشون ساده تر به قضيه نگاه ميکنن

    ReplyDelete