Friday, February 1, 2013


وقتی همکارهای سیگاری رو میبینیم که توی هوای منهای بیست درجه، شال و کلاه میکنن و از شرکت میرن بیرون تا سیگار بکشن، در حالیکه از سرما، صورت هاشون رنگ پریده و لب هاشون کبود شده، چقدر تعجب میکنم و فکر میکنم که چی بهشون میده اینکار.
استرس کار داره خفه ام میکنه و دو سه روز، کارعقب مونده دارم. دیشب ساعت یازده یک لیوان قهوه خوردم که بتونم تا یک صبح کارم رو ادامه بدم. اونوقت یک فرصت کوچولو که پیدا میشه، منتظرم تا یک گزارش ران بشه، یک تکه از ده ها تکه ی کار که تموم میشه، میرم توی فیس بوک یا وبلاگ ها تا ببینم چه خبره و کی چی گفته. یک لایک بزنم یا دو کلام کامنت بدم.
عادت به سیگار چه شبیه به عادت به سوشال میدیا* ست.  پاکت سیگار توی جیب هم مثل اینترنت زیر انگشتان و جلوی چشمت.
دلیلش لابد ذهن ناآرامه که دنبال مخدر میگرده. فکر میکنم ترک سیگار راحت تر از ترک اینترنت باشه، اونم برای کسی که کارش با کامپیوتره.

6 comments:

  1. Can't agree more...

    Nahal

    ReplyDelete
  2. سیگاری هم به عشق سیگار دما رو تحمل میکنه . اصلا فکر میکنم یک وقتایی سیگار خودش بهانه است برای تحمل کردن هوای سرد

    ReplyDelete
  3. چقد خوب نوشتی...واقعن راحت تره... گرچه من کلن با سیگاری جماعت مشکل دارم و احساس میکنم دیگه خدقل اونا نباید هوای شهر رو از این که هست الوده تر کنن...

    ReplyDelete
  4. موافقم. اعتیادهای این روزها خیلی زیاد شده‌اند. غیر از اینایی که گفتین، یکی دیگه‌اش موبایله. تا چند سال قبل اگه با کسی کاری داشتی و تلفن ثابتش رو برنمی‌داشت، راحت فکر می‌کردی خب حتما کاری داشته رفته بیرون. الان با وجود موبایل همه باید (با تاکید) در دسترس باشن. اگه برنداره یا می‌ترسی یا فکرت می‌ره هزارجا.چند سال قبل یه نظرسنجی کرده بودن از اینکه وقتی شما موبایل رو جا می‌ذاری توی خونه، چه احساسی بهت دست می‌ده؟ خیلی‌ها گفته بودن احساس کمبود، برخی‌ها هم حتی گفته بودن هویتم رو از دست می‌دم... اما یه روز بی‌موبایل زندگی کردن، واقعا لذت‌بخشه. احساس می‌کنی از زندان مرخصی گرفته‌ای و دائم نباید حواست به موبایلت باشه که ایا زنگ می‌زنه، آیا جا نذاریش، نکنه گمش کنی و اطلاعاتش بیفته دست دیگرون و هزارتا خیال دیگه

    ReplyDelete
  5. عجب حرفی زدی ها... منم بارها به این موضوع فکر کردم و دقیقا همینطوره که گفتی. من یه چند روزی دسترسی به اینترنت نداشتم وقتی فرصت پیش آمد درسم مثل معتادا اول کاری که انجام دادم سر زدن به وبلاگها بود اونم یه جور عجیبی انگار دست و پام میلرزید... مثل همین الان که تا فیلترشکن پیدا کردم سریع امدم سراغ تو تا خبری ازت بگیرم و ذهن نا آرامم آرام بگیره . :))))

    ReplyDelete