Thursday, March 5, 2015

موشی:
Mommy, you are the best mom in the world.
من:
I’m the luckiest mom in the world.
موشی:
Do you know why you are the luckiest mom? You earned it yourself. You earned to be lucky.


من کمی فکر کردم، فهمیدم، تایید کردم و تشکر کردم. گفتگویمان در مورد شانس با چند جمله دیگه تموم شد. دخنرک خوابید و من همچنان فکر کردم به خوشبختی. به اینکه بودنش را باید دید. دیدنش را باید خواست و خواستنش را باید مصر بود.

گفتگو های آخر شبمان را دوست دارم. من دم دراتاقش می ایستم  در انتظار آخرین شب بخیر و آی لاو یو که بیام بیرون و او انگار که روز دیگری در کار نیست، مشغول تکاندن آخرین ذره های فکر و حرفش. حرف هایی که هیچوقت تموم نمیشه. ‏

 ایکاش من زمانی لایتناهی داشتم که تا ابد بشنوم از این سر چشمه که فعلا ‏با دست و دلبازی برام می تراوه.‏ زمان که لایتناهی نیست. بیا لحظه را بلند کنیم. لحظه را زندگی کنیم.‏ مثل موشی که تمام عشقش را همین امشب میدهد و چیزی را برای فردا نمیگذارد.‏



1 comment:

  1. چقدر خوب گفته موشی. عالی گفته. درک بچه‌ها در این موارد خیلی بیشتر از ماست؛ شاید به‌دلیل خلاقیت فوق‌العاده، شاید به دلیل اینکه مثل ما حسابگر نیستند و شاید به این دلیل که همه‌چیز توی ذهنشون سپید هست. سپیدِ سپید.

    ReplyDelete