Wednesday, January 28, 2015

زندگی بازی عجیب و غریبیه. معلمی سختگیر. چه خوب گفت مریم  که در هر لحظه چنان بازی رو برات عوض میکنه که همون روزها و وقت هایی که همش ناراضی بودی و قر میزدی، آرزوت باشه. دیدن رنج دوستان و اطرافیان و بلایی که بر سر آشنایان میاد میتونه تو رو از اون حبابی که توش هستی - خوبی ولی شکایت داری از موضوعات و خستگی و ناخواسته ها و نشده ها و نداشته ها - در بیاره. کمی نشستن در کنار درد و رنجشون که درمانی هم براش نیست می تونه به تو یادآوری کنه که شکر گذار تک تک لحظات و روزهایی باشی که هر کدام مثل یک هدیه بهت داده میشه. واقعا که باید این زندگی رو لحظه به لحظه زندگی کرد و به قول خیام "انگار که نیستی،  چو هستی خوش باش"

1 comment:

  1. سلام. با شکر گذاری خیلی موافقم. درست که نگاه کنیم، همیشه جایی برای شکر هست. ضمن اینکه نباید گول این فکر وسوسه انگیز رو خورد که گاهی ذهن رو درگیر می‌کنه: اینکه نکنه من بلندپروازیهامو از دست داده‌ام و حالا هی دارم به کمتر و کمتر قانع می‌شم و از ترسم شکر می‌کنم که اونا رو هم از دست ندم
    یقینا این صدای خدا نیست

    ReplyDelete