با بابایی و بچه ها، چهار تایی چاینیز چِکِرز* بازی میکردیم. موشی هم بازی می کرد ولی یک کم بعد حوصله اش سر رفت و اینقدر وول می زد که هر دم ممکن بود که پاش بیاد وسط صفحه ی بازی. پیشنهاد کردم که با من هم تیم بشه. قبول کرد و وقتی نوبت ما بود، اون مهره رو جابجا میکرد. خیلی وقت بود که بازی نکرده بودیم و جزییات قوانینش یادمون رفته بود. برای همین با بابایی و روشی، سر درست و غلط بازی کردن کلنجار می رفتیم. بالاخره روشی بازی رو بُرد. بابایی گفت "این بازی قبول نبود، درست بازی نکردیم." روشی میگه "درست یا غلط، من خوشحالم که بُردم. چقدر ایگو*م به این بُردن احتیاج داشت."
.
.
Chinese Checkers *
Egoنَفس **
Chinese Checkers *
Egoنَفس **
بعضی وقتها آدم می ماند که بچه ها این جملات ترکیبی بامزه را از کجا می آورند
ReplyDeleteچقدر خوبه که روشی به جای اینکه شروع به مجادله کنه و از بردش دفاع کنه، به سادگی از اون لذت میبره و همین براش کافیه. از طرف من ببوسش
ReplyDeleteجه دخملای شیرین زبونی دارید شما...خدا حفظشون کنه
ReplyDeleteاین عکس کنار صفحه فوق العادست.
ReplyDeleteراستش جمله اخر پستو متوجه نشدم
منظورش این بود که چقدر خودم، نفسم، مَنییت ام، به اینکه بازی رو بِبَره احتیاج داشت.
ReplyDeleteایگو معادل کلمه ی نَفس در فارسیه.
چقدر این عکس قشنگه. و البته عکاس هم خیلی هنرمند یوده.
ReplyDeleteخداییش چقدر کارش درسته این دختر تو.
ReplyDelete