Saturday, December 4, 2010

شناساییِ یک ایگوی کوچک

با بابایی و بچه ها، چهار تایی چاینیز چِکِرز* بازی میکردیم. موشی هم بازی می کرد ولی یک کم بعد حوصله اش سر رفت و اینقدر وول می زد که هر دم ممکن بود که پاش بیاد وسط صفحه ی بازی. پیشنهاد کردم که با من هم تیم بشه. قبول کرد و وقتی نوبت ما بود، اون مهره رو جابجا میکرد. خیلی وقت بود که بازی نکرده بودیم و جزییات قوانینش یادمون رفته بود. برای همین با بابایی و روشی، سر درست و غلط بازی کردن کلنجار می رفتیم. بالاخره روشی بازی رو بُرد. بابایی گفت "این بازی قبول نبود، درست بازی نکردیم." روشی میگه "درست یا غلط، من خوشحالم که بُردم. چقدر ایگو*م به این بُردن احتیاج داشت." ‏
.
.
Chinese Checkers *
Egoنَفس **

7 comments:

  1. بعضی وقتها آدم می ماند که بچه ها این جملات ترکیبی بامزه را از کجا می آورند

    ReplyDelete
  2. چقدر خوبه که روشی به جای اینکه شروع به مجادله کنه و از بردش دفاع کنه، به سادگی از اون لذت میبره و همین براش کافیه. از طرف من ببوسش

    ReplyDelete
  3. جه دخملای شیرین زبونی دارید شما...خدا حفظشون کنه

    ReplyDelete
  4. این عکس کنار صفحه فوق العادست.
    راستش جمله اخر پستو متوجه نشدم

    ReplyDelete
  5. منظورش این بود که چقدر خودم، نفسم، مَنییت ام، به اینکه بازی رو بِبَره احتیاج داشت.‏
    ایگو معادل کلمه ی نَفس در فارسیه.

    ReplyDelete
  6. زرافه خوش لباسDecember 5, 2010 at 12:40 PM

    چقدر این عکس قشنگه. و البته عکاس هم خیلی هنرمند یوده.

    ReplyDelete
  7. خداییش چقدر کارش درسته این دختر تو.

    ReplyDelete