ساعت پنج و بیست دقیقه است. آشفته ام. به دلایل مختلف که می دانم و نمیدانم. هنوز دیر نکرده. اما بی اختیار، هر چند دقیقه از لای کرکره ها به پارکینگ نگاه میکنم و جای خالی ماشینش را، باز میبینم. دیر نکرده ولی بهش زنگ میزنم. مکالمه مان همین چند کلمه ی کوتاه است.
-کجایی؟
-در راه منزلجات
-خوبه
-پس فعلا
-خداحافظ
-در راه منزلجات
-خوبه
-پس فعلا
-خداحافظ
بی آنکه بگویم، بی آنکه بشنود، وقتی هست، بهترم.
* تا تو هستی و غزل هست، دلم تنها نیست ...
hamin emrooz be hamin fekr mikardam ke vaghty hast heghadr behtaram
ReplyDeleterooshi va mooshiye naz ro beboosion a sale no ham mobarakkkk
Salam
ReplyDeleteSale no mobarak.
سال نوی شما هم مبارک.
ReplyDelete