Tuesday, July 30, 2013


یکی از مدل های دخالت که حال منو بد میکنه با این عبارت شروع میشه "به من ربطی نداره ها. به خودت مربوطه ولی ...." به جای سه نقطه بذار هزار و یک اظهار نظر و انتقاد از کرده و نکرده ی من. آخه اگر این به شما چه مربوط نیست پس بٍقیه ی حرف برای چیه؟ انگار که همین دو جمله ی بدون صداقت اولیه، به گوینده اجازه میده که دیگه هر چیز دلش خواست بگه.

این رو اول در استتوس فیس بوک نوشتم. قبل از اینکه پست کنم فکر کردم که شاید گوینده ی معمول همین جمله، بخوندش و دلش بشکنه. ننوشتم و برای اینکه خفقان نگیرم از نگفتنش، در اینجا نوشتم. حالا که نوشتنش تموم شد، میبینم که باز هم این اظهار نظر ها از سر دلسوزی و مهربانیست و دلم گرفت. 
میگم: ایکاش با مهربانیهامون دیگران رو خفه نکنیم. ایکاش مهربانیمون آگاهانه باشه. جور دیگری. دورتر بودیم از هم. باید از هم فاصله بگیریم. بهم حق اشتباه بدیم.
میگه: اینطور جوال دوز رو تا ته فرو میکنی به بقیه، سوزن به خودت میزنی؟  خودت اینجوری هستی؟
میگم: آره هستم. هستم، نه چونکه هستم. هستم، چونکه میخوام باشم. باید باشم.
میگه: پس کسی رو قضاوت نکن. بمون در جای سخت و  ساییده تر شو. فقط یاد بگیر.
میگم: باشه. راست میگی. بیخیال فرهنگ و دستور زبان گوینده. به انتفادی که شنیدم فکر کنم و ببینم اگر درسته راه بهبودی بیابم.
 
*  میگم و میگی ها کلا همان سیستم سلف ریکاوری (self recovery) منه.

2 comments:

  1. اینو برای اون نوشته گریه موشی می‌نویسم
    خیلی متن زیبایی بود. خیلی
    حقیقتا افتخار می‌کنم از اینکه از خواننده‌های این وبلاگ هستم
    دلتان گرم و آرام و باخدا انشاالله

    ReplyDelete