Thursday, July 10, 2008

تاپ تاپ دوست داشتنی

روی سر من صدای کوبيدن اون پاهای کوچک و قشنگت مياد. پاهات رو با تمام قدرت ميکوبی و ميرقصی. بدون اينکه ببينمت، صورتِ گرد و مهتابيت را تصور ميکنم که ميخنده. دستهات که شکل رقصيدن تکون ميدی. هی داد ميزنی "اَيَ ايا" و وقتی روشی نمياد بلندتر و بلندتر داد ميزنی. تا روشی مياد. بهش ميگی " اَيَ نانای" و اونهم باهات ميدوه و ميچرخه. حالا هر دو ميدوين و تو از خوشحالی جيغ ميزنی. عزيزم، چقدر دوستت دارم. خودت نميدونی که وجودت در زندگی من چراغی چنان نورانی روشن کرده که تاريکترين شبها رو هم صبح ميکنه و برق نگاهت و گرمی آغوشت، زمستان رو بهار. دوستتون دارم پاره های جانم
پ ن
اَيَ = روشی
ايا = بيا
نانای = رقص

No comments:

Post a Comment