Thursday, November 27, 2008

من لوسم؟

الان تو راه برگشتن به کار، آستينهام رو بالا زدم و نيم ساعتی برگهای از زير برف دراومده رو چمن جلوی خونه رو جمع کردم و حسابی از خودم ممنون شدم و له له ميزنم که يکی بهم باريکلا بگه. ه
وقتی کاری ميکنم، دوست دارم که ديده بشه. بهش توجه بکنن. دلم ميخواد تشويق بشم. يکی بگه دستت درد نکنه. من بهش احتياج دارم. دلم ميخواد وقتی خونه تر و تميز ميشه و برق ميفته، بابايی تا از در مياد تو، نگاهی به دور و بر بکنه و بگه " دستت درد نکنه. کيف کردم از اين خونه" بنظرم از تمام اون زحمتی که کشيدم، فقط همين برام ميمونه. تقريبابيشترکارها رو ميکنم، فقط به عشق اينکه همين يک جمله رو بشنوم و مثلا خود برق افتادن يخچال اونقدر هم منو به شوق و شور نمياره. اينکه بقيه ببينن و بگن "به چه يخچال تميزی" بيشتر بهم مزه ميده.ه
وقتی که فکر ميکنم ميبينم که خيلی به توجه احتياج دارم. يادمه در گزارش مخصوصی که معلمهای دبستان ما هر سال در مورد بچه ها ميدادند و وقتی مدرسه منحل شد، ما گرفتيم و خونديمش، دو تا از معلم هام نوشته بودند که من شديدا به توجه نياز دارم و در صورتيکه مورد توجه قرار بگيرم، کارهای خيلی خوبی ارايه ميدهم. ه
بابايی ميگه که نيازی به توجه ديگران نداره. کارش رو خود بخود ميکنه و براش اهميتی نداره که ديگران ميبينن يا نه. من کاملا باهاش موافق نيستم و حس ميکنم که دوست داره کارهاش ديده بشه ولی نه بشدت من. شايد اون از انجام کار لذت ميبره و من از خوشامد ديگران. ه
حالا اگر اينو به دکتر هلاکويی بگی، فوری ميگه بچه ی چندم خانواده بودی و تا من بگم من تنها فرزند بودم، ديگه تکليف معلومه. يکی يکدونه عزير دردونه، يا خل ميشه يا ديوونه.ه
بابايی هم از اين مطلب، بعد از اين بعنوان سندی رسمی برای لوس بودن من استفاده خواهد کرد. عيب نداره. خودم از نوشتنش احساس رضايت ميکنم.ه
####
فردا نوشت
ديروز بعد از نوشتن اين مطلب و برگشتن به کار و بعد خونه، کاملا موضوع جمع کردن برگها رو از ياد برده بودم. حتی يادم نمونده بود که بعنوان خبر به بابايی بگم. تا آخر شب که خودش با خوندن وبلاگ متوجه شد و گفت که برگها رو هم که جمع کردی. شايد اگر من ياد بگيرم که چطور از خودم قدر دانی بکنم، نيازم به قدر دانی ديگران کمتر بشه.ه

5 comments:

  1. فکر کنم همه کم و بیش اینجوری هستیم . حالا تو این رو در خودت کشف کردی و به زبون آوردی .
    آفرین و باریکلا به تو دختر خوب که برگا رو جمع کردی :)

    ReplyDelete
  2. به هرحال نمیشه منکر این شد که دیده شدن کار و تشویق، تاثیر داره. برای هر کسی این مورد هست فقط مقدار تاثیرش فرق میکنه

    ReplyDelete
  3. من هم می خواستم بگم آفرین که برگا رو جمع کردی، دیدم نلی زودتر گفته!ه

    با نظر نفر دوم هم موافقم و فقط یک سوال است، اون هم این که اگر کسی را که تشویق شدن براش مهم تر از انجام دادن کاری است، چند دفعه تشویق نکنند، به چه علتی اون کار را ادامه می ده؟ اصلا ادامه می ده؟

    بانوی پر از سوال :)ه

    ReplyDelete
  4. خوب هرکسی یه اخلاقی داره. یکی لوسه و میگه که لوسه ویکی لوس است ولی نمی گه که لوسه (مورد توجه بابایی). حالا لوس بودن که جرم نیست. حق مسلم بچه یکی یک دونه هم اینه که لوس باشه. مهم اینه که کارهای مربوط به خودت رو انجام میدی. فقط احتیاج به یک تشویق کوچولو داری. به هر حال امیدوارم که موفق باشی چه با تشویق و چه بدون تشویق.

    ReplyDelete
  5. Ma ke bar akse shomaim yani man (khanoom) to khoonevade porjamiat boodam o babay ma yeki yek doonast. Vali baaz in manam ke ehtiaj be tashvigh dare va babai karesho mikone va agar ham hichi behesh nagim barash farghi nemikone ;-) Pas rabti be yeki yek doone boodan nadare :-D

    ReplyDelete