Monday, December 1, 2008

جيغ بزن

من و موشی اين چند روزه مريض بوديم. همه درد و ناراحتی مريضی يکطرف، شکنجه ايی که همه موقع شربت دادن بهش ميشديم يکطرف. اين بچه چنان جيغهايی ميزد که انگار دارن ناخنش رو ميکشن و منهم مثل دژخيم دست و پاش رو ميگرفتم و بالاخره ميريختم توی دهانش و اون تف ميکرد و من دوباره ميريختم و بالاخره بعد از مدتی، اين شکنجه تمام ميشد. تا شش ساعت بعد که دوباره تکرار بشه. انواع راههايی را که شنيده بوم و به فکرم ميرسيد هم امتحان کرده بودم ولی جواب نداده بود. ه
ديروز راه جديدی به فکرم رسيد. وقتی موقع شربت شد، با ابزار شکنجه، يعنی "فاشق و دستمال و شربت رفتم پيشش" بهش گفتم "موشی جان موقع شربته." مثل هميشه گفت " نميخوام. شربت نميخورم" و در رفت. منهم بدون اينکه مثل قبل برم سراغش و پيه جيغ و داد رو به تنم بمالم و شربت رو بدم، گفتم " تو دوست نداری شربت بخوری و برای همن جيغ ميزنی. خوب پس جيغ بزن." کمی تعجب کرد و من دوباره گفتم " شروع کن ديگه جيغ بزن" کمی تظاهر به گريه کرد ولی معلوم بود که نميدونه جريان از چه قراره و چرا مامان شربت رو بهش نميده. منهم هی گفتم "جيغ هات رو بزن چون وقتی شربت ميخوری اگه جيغ بزنی، ميريزه بيرون و دوباره بايد بخوری" خودم هم شروع کردم به حيغ زدن و گفتم "اينجوری جيغ بزن" بين خنده و گريه، کمی جيغ زد و بعد قاشق رو پر کردم و گفتم "اگر ميخواهی ميتونی هنوز جيغ بزنی ولی شربت بريزه بيرون، من دوباره بهت ميدم" بدون جيغ زدن خورد ولی تف کرد که خوب من دوباره بهش دادم. اون بار با تف و گريه ولی بدون جيغ زدن انجام شد. بار بعد اما، همين ترفند کار رو تا آخر پيش برد و بدون گريه وجيغ و تف شربت رو خورد. جايزه هم گرفت. ه
من شايد بيشتر از اديسون که برق رو کشف کرده بود احساس باهوشی و موفقيت ميکردم. ميگن اديسون هم بيشتر از ده هزاربار تجربه کرد برای درست کردن لامپ و وقتی بهش گفتن بابا ول کن، گفت من اينقدر راههای غلط رو تجربه کردم که ديگه راه غلطی نمونده که برم و ديگه اجبارا به راه درست ميرسم. حالا حکايت سعی و خطای ما هم با بچه ها همينه. ه
پ ن: اين حکايت اديسون نقل قول ار دکتر هلاکويی بود.ه

7 comments:

  1. وای پریسا این کشف بزرگ رو بهت تبریک میگم. خیلی روش جالبی بود

    ReplyDelete
  2. واقعا کشف راه حل لذت بخشه. تبریک می گم بهت

    ReplyDelete
  3. شديدا تبريك مي گم. اميدوارم زودتر خوب بشه كه از شكنجه خلاص بشه.
    راستي روش هاي تربيتي دكترهلاكويي خوبه؟ من يه بار برنامه ش رو ديدم و تو اون برنامه مي گفت كه بايد سر شش ماه بچه رو از شير بگيرين و من از اين نظريه خوشم نيومد و ديگه دنبال نكردم.

    ReplyDelete
  4. مطمئنم کشفی که کردین هیچ کم ارزش تر از کشف ادیسون نیست بابا سر و کله زدن با بچه ها و کشف روش های درست و رضایت بخش که یه گلوله احساسند و باهوش خیلی سخت تر از کشف یه برق بی زبونه.مبارکه. امیدوارم که به زودی این دختر ناز خوب بشوند

    ReplyDelete
  5. آفرین، واقعاً بعضی کارها جای تبریک داره و من این رو به شما تبریک میگم. فراز با قطرۀ آهنش مشکل داشت و اصلاً نمیخورد. و اگر هم میخورد بالا می؟آورد. شاید بد نبود اون وقتها من هم از چنین کاری استفاده میکردم.
    این پست پایین هم قشنگ بود، چه همسایه های خوبی دارید.
    اصلاً این خارجی ها نمیدونم چرا وقتی خوبند، دیگه خیلی خوبند،
    ما هم یک همسایه داشتیم که رفته بود یکی از شهرهای آلمان ویک شیرینی فروشی ایرانی دیده بود و برامون کلی شیرینی ایرانی گرفته بود و میگفت : گرفتم که اینها را بخورید و خوشحال بشید

    ReplyDelete
  6. همیشه میگیم که این بچه های امروزی چقدر باهوشند و به نظر من درست هم هست. ولی برای این که یه کارت تبریک هم برای خودمون, مادر های عزیز, بفرستم باید بگم که ببین ما دیگه چقدر زرنگ و باهوشیم که میتونیم این وروجک ها (و صدالبته پدران عزیزشون رو) به میل خودمون راه ببریم. البته فقط وقتی مه مجبوریم مثل همین کار شما که بالاخره تونستی راه درست دارو خوردن رو به این وروجک کوچولو یاد بدی.

    ReplyDelete
  7. نازنين جان
    من از دکتر هلاکويی چيزهای زيادی ياد گرفتم. ولی همه ی اين روشهای تربيتی رو فکر نميکنم که ميشه و بايد پياده کرد. بايد بشنويم وببينيم چی بدرد خودمون ميخوره و بقئل معروف برامون کار ميکنه.
    اون سی دی های پروروش و تعايم و تربيت، مجموعه ی تسبتا کامليه از تولد تا هجده سالگی

    ReplyDelete