دلخورم چون رأی من، قبل از داده شدن توسط کسانی تحقير شده.ه
دلخورم چون تمايل من و ديگران در بعهده گرفتن مسؤليت، پيش از اين تحقير شده.ه
دلخورم چون مطمين نيستم به شمارنده های رأی ام.ه
.
گوشم رو ميبندم به روی اين حس منفی که من چه تاثيری در اين اوضاع ميتونم داشته باشم. ه
من حس خوب سهيم بودن را کم تجربه کرده ام و زود گمش ميکنم. به من خوب ياد ندادند در سرنوشت جامعه به اندازه ی يک نفر، مسيول و سهيم هستم. چيزی که اينجا به بچه ها به خوبی مياموزند.ه
.
در کنار تابلوی بزرگی ايستاده ام. قلم موهای بزرگ را در سطلهای رنگ عظيم فرو ميبرند و روش هر چه ميخواهند، ميکشند. به هر کدام از ما، قلم موی کوچکی داده اند و يک آبرنگ. قلم موهای کوچک ما، با هم ميتوانند نقشی ديگر بيافرينند. قلم مويم را دور نمياندازم.ه
.
رأی ميدهم چون فکر ميکنم اين راهيه که ميتونم به همه ی آنهايی که ميخواهند من نباشم، نشون بدم که من هستم. ه
رأی ميدهم چون اگرچه در ايران نيستم ولی ايرانی هستم. همانطور که دوری از مادرم، چيزی از فرزندی من کم نکرده.ه
دلخورم چون تمايل من و ديگران در بعهده گرفتن مسؤليت، پيش از اين تحقير شده.ه
دلخورم چون مطمين نيستم به شمارنده های رأی ام.ه
.
گوشم رو ميبندم به روی اين حس منفی که من چه تاثيری در اين اوضاع ميتونم داشته باشم. ه
من حس خوب سهيم بودن را کم تجربه کرده ام و زود گمش ميکنم. به من خوب ياد ندادند در سرنوشت جامعه به اندازه ی يک نفر، مسيول و سهيم هستم. چيزی که اينجا به بچه ها به خوبی مياموزند.ه
.
در کنار تابلوی بزرگی ايستاده ام. قلم موهای بزرگ را در سطلهای رنگ عظيم فرو ميبرند و روش هر چه ميخواهند، ميکشند. به هر کدام از ما، قلم موی کوچکی داده اند و يک آبرنگ. قلم موهای کوچک ما، با هم ميتوانند نقشی ديگر بيافرينند. قلم مويم را دور نمياندازم.ه
.
رأی ميدهم چون فکر ميکنم اين راهيه که ميتونم به همه ی آنهايی که ميخواهند من نباشم، نشون بدم که من هستم. ه
رأی ميدهم چون اگرچه در ايران نيستم ولی ايرانی هستم. همانطور که دوری از مادرم، چيزی از فرزندی من کم نکرده.ه
رأی ميدهم چون هيچوقت به قهر کردن برای رسيدن به هدفی اعتقاد نداشتم. ه
رأی ميدهم چون وقتی با يک سرطان مهلک روبرو باشم، دست رو دست نمیگذارم تا هرطور خواست هستی ام رو نابود کنه. با يک عمل جراحی و هر کار ديگری، هر چقدر هم که احتمال موفقيتش کم باشه، موافقت ميکنم.ه
رأی ميدهم چون وقتی با يک سرطان مهلک روبرو باشم، دست رو دست نمیگذارم تا هرطور خواست هستی ام رو نابود کنه. با يک عمل جراحی و هر کار ديگری، هر چقدر هم که احتمال موفقيتش کم باشه، موافقت ميکنم.ه
رأی ميدهم چون در دنيا هنوز سيستم رأی منفی ابداع نشده و رأی دادن من تنها راه نزديک شدن به رأی منفی ای است که ميخواهم بدهم.ه
رأی ميدهم چون فکر ميکنم با بستن چشمم چيزی رو در دنيا عوض نميکنم. ه
.
.
رأی ميدهم چون فکر ميکنم با بستن چشمم چيزی رو در دنيا عوض نميکنم. ه
.
.
.
Afarin be to. Man ham mesle to fekr mikonam.
ReplyDeleteدلیلهای من برای رای ندادن هیچکدوم از این حرفها نیست. اما به این نتیجه رسیدم که بحث درباره اش هم بی فایده است. شما رای بدین ما هم امید میبندیم که آخر عاقبتش خوب باشه!
ReplyDeleteاما من هنوز تصمیم نگرفته ام بس که دل زده ام
ReplyDeleteیعنی می خوای بری اتاوا برای رای دادن؟ راه دیگه ای هم داره توی شهرهای دیگه کانادا بتونیم رای بدیم؟
ReplyDeleteآتوسا جان
ReplyDeleteانشالله
نونوش جان
هنوز برای تصميم گرفتن وقت هست.
نلی جان
راه ديگری نيست. همين الان سايت سفارت رو چک کردم و گفته بود که فقط در اتاوا ميشه رای داد. و اين البته باعث ميشه که خيلی ها نتونن شرکت کنن. برای ما، پنج شش ساعت رانندگيه و يک روز مرخصی و رويهمرفته عملیه.ه
من هم رای میدم چون بر خلاف اونهایی که قهر کردند معتقدم این ها نیازی به تایید مشر.و.عیت از طریق رای من و شما ندارند. رای من نه تنها یک انتخاب که یک "نه" به دروغ و توهین هست
ReplyDeleteرأی دادن من تنها راه نزديک شدن به
ReplyDeleteرأی منفی ای است که ميخواهم بدهم
حرف دل خيلي ها همينه. من هم راي مي دم.ما قهرماني نداريم.فقط جلوي مرگ رو با قطع عضو مي گيريم.
سلام خانومی . دلایل شما برای رای دادن زیبا و بجاست . نمی دانم شاید واقعا باید رای داد تا ثابت کرد ما هنوز هستیم
ReplyDeleteرای ندادن هیچ چیزی را عوض نمی کند. من فکر می کنم مهمترین لازمه یک نظام خوب در کشور تلاش تک تک آدما به همراه میزان معتنابعی صبر است. خصوصا برای تغییر جامعه ای که خیلی از مسائل اجتماعی اش ریشه دارند و فکر کردن به اینکه میشه یه قهرمان بیاد و کاری کنه که ماها به همه خواسته های متفاوت و ریز و درشتمون برسیم و در عین حال هیچکدوم برای دیگرون و خواستشون احترامی قائل نشیم, بیش از اینکه واقعیت باشه طنزه.
ReplyDeleteپيمانه جان نميدونم چه مشکلب هست که من نميتونم در وبلاگت کامنت بگدارم.
ReplyDelete:(
رأی دادن حق ماست و ماييکه هميشه از پامال شدن حقمان در فغان هستيم، نبايد از اين حقی که به راحتی هم بدست نيامده براحتی و آسانی بگذريم. ه
آقای اميدوار عزيز
نکته ای که اشاره کردين بنظر من موضوع خيلی مهميه. اينکه تک تک ما در تمام موضوعات اجتماعی، خودمون رو مسيول و شريک بدونيم.ه بقول معروف، پيشرفت يک جامعه از افراد، بعد خانواده و در نهايت جامعه بوجود ميآيد. ه
موفق باشی عزیزم...امیدوارم با آرای شما ایرانیان عزیز شخص صالحی روی کار بیاد...اما من هنوز بر این عقیده ام که "رای ندهم".....احساس میکنم من رو به بازی می گیرند.چرا وقتی همه می گویند نتیجه از الان معلوم است ...بروم و رای بدهم.
ReplyDeletebenazaram kesi ke omid nadare baraye ray dadan aslan chera zendegi mokone ke baghie barash tasmim begiran ke aya mamlekat khoob beshe ya bad,chenin afradi mesle angal mimoonan ke doost daran az baghie bokhoran
ReplyDeleteمی دونی خانومی جان من دلم می خواد به موسوی رای بدهم.یعنی از اول نظرم همین بوده اما خودت بهتر می دانی که همه اینها فقط مترسک هستند و شخص اول کس دیگری است.اوست که تصمیم نهایی را می گیرد حالا این که چه کسی این حق را به او داده بماند.....توی این مدت فقط اوباما بود که این موضوع را فهمید و او را مورد خطاب آخرین سخنانش قرار داد..ما اینجا شناسنامه های ایران همراهمان نیست اگر با باسبورت بتوان رای داد من به موسوی رای می دهم....
ReplyDeleteزيبای زندگی جان
ReplyDeleteچيزی که گفتی درسته ولی بنظر من بايد ديد در شرايط موجود چطور ميشه که به همان او و اوهای ديگر ثابت کرد که در برابر قدرت تصميم انبوه مردم بايد تسليم شد.ه
برای من همان مثال مريض سرطانی خوب کار ميکنه. اشکالات و نااميدی ها زياده ولی در حال حاضر تنها دريچه ای که به اميد باز ميشه و در واقع دريچه ای برای حرکت از اين وضع، رأی های ماست. و بعد هم بايد ديد که چه ميشود. کاری قانونی و بدون خطر که ميـتونه اثری در آينده داشته باشه.ه
آن اويی که ميگويد نتيجه معلوم است، روی همين رأی ندادن های ما حساب ميکند.ه