Wednesday, January 11, 2012

مالیخولیا

هنوز نگرانم. چیزی در درونم فرو ریخته و حفره ی در قلبم درست شده. روشی روی تختش نشسته و با لپ تاپ روی پایش در حال کار کردن است. لبخندش دوباره مثل قبل شده، گرما داره، زنده است. اما تصویر لبخندهای پردردش که در ثانیه ای ناخواسته محو میشد، گاهی میاد و دلم را میفشره. موشی را می پایم و فکر میکنم که شاید ویروس جایی در بدن او هم باشد و برای ویروس خط و نشان میکشم، دروغ چرا، التماس هم میکنم که کاری به موشی نداشته باشد. کمی بد اخلاقی کنه، فکر میکنم که شروع مریضی ست. میدانم که نباید چنین باشم. میدانم که  نباید دیروز را قاطی امروز کنم. تجربه ی دیروز دلیلی برای تکرار در امروز ندارم. این را که الان گفتم چند بار در دلم به خودم گفته باشم خوبه؟ تازه در ذهنم به بابایی هم گفته ام. خدا میدونه که چقدر من در ذهنم با بابایی حرف میزنم و ده از صدش هم از دهانم بیرون نمیاد.  باید دارویی که به بچه ها میدهند پکیج باشه و قسمتیش هم برای مادر. یک چیزی، تکه ی مریضی و رنج بردن بچه اش را پاک کنه از حافظه و از  زندگیش. مادرها موجودات عجیبی هستند.
دیروز مادر می گفت که  بعد از رفتن شما با آمبولانس، من حسابی گریه کردم و دلم میخواست با کسی حرف بزنم ولی نمی خواستم با اون حالِ بد به کسی زنگ بزنم. پس بلند بلند با خدا حرف زدم و گریه  کردم. گفت که وقتی بچه های تو مریض می شوند، من هم برای آنها ناراحتم و هم برای تو. مدتیست که خیلی کم میفهممش، ولی این را که گفت فهمیدم. رنج انگار بعضی گیرنده های آدم را قوی تر میکند و رنج مشترک آدم ها را به هم نزدیکتر. فکر کردم که خوب بود منهم چنان گریه هایی کرده بودم. اون اشک هایی که باید از چشمم بیرون میریخت، همه سفت شد در سینه ام. اشک هم فایده ندارد. گریه ی بلند میخواست. همان اشکهای شور انگار سنگ نمک شده روی دلم و قلبم سنگینه. باید راهی پیدا کنم تا گرم بشن، آب بشن و برن. شاید هم بشود سنگ نمک را یکباره بخار کرد. من که نمیدانم.
این اواخر زیاد شاکی میشدم از شرایطم. شاید به چنین گوشمالی نیاز داشتم.‏ هنوز بالانس نیستم. کمی مالیخولیا دارم. روشی خیلی بهتره. هنوز استراحت میکنه. خدا را صد هزاربار شکر.

2 comments:

  1. دیروز هر چه سعی کردم نشد که نطر بدم. می خواستم بگم که چه تجربه سختی بود برات. امیدوارم که روشی زودی خوب خوب بشه و موشی هم مریض نشه. ه

    ReplyDelete
  2. Mifahmamet, Har vaght sefid barfi marizish shadid mishe migam khodaya faghat khob beshe dige ghor nemizanam. Khoda ro shokr ke khobe.

    ReplyDelete