Tuesday, January 15, 2013


روی جوش های صورتم، خمیر دندان گذاشته بودم. جایی خوندم که زود این جوش ها رو خوب میکنه. موشی در کنارم نشسته بود و مشغول کار خودش بود. منهم همینطور. نگاه به خمیر دندون کرد و پرسید که چیه. براش توضیح دادم. گفت "اگر جوشت خوب نشه، پاپ* ش می کنی؟" گفتم "سعی میکنم نکنم ولی گاهی پاپ میشه." پرسید " اگه پاپ بشه، دیگه خوب نمیشه؟" گفتم "چرا خوب میشه ولی جاش روی صورتم میمونه. ببین همه ی لکه های روی صورتم رو. بیشتر جای جوشهاست که ترکوندم." با دقت نگاه کرد. به همه ی صورتم. درست مثل یک متخصص پوست. همه ی لک ها رو دید. بعد کمی از عقب تر نگاه کرد. مثل یک متخصص زیبایی. گفت " مثل فِرِکل* هستند اینها. خوبن. فرکل ها بیوتی* ت رو کم نکردند. شکلِ اونها هستی که فرکل دارن و هنوز بیوتیفول*ند. " به چشمهاش که نزدیک صورتم بود نگاه کردم. فکر کردم، خوشبخت معشوقی که عاشقش به تک تک لک ای صورتش نگاه کنه و بعد چنین بلند و عاشقانه و صادقانه، زیبا ببیندش. متصاعد شدم.

همیشه که در آینه نگاه میکردم لک ها و جای جوش ها اول به چشمم میامد. این بار که در آینه نگاه کردم، دیگه لک های کم رنگ و پر رنگ، کوچک و بزرگی ندیدم. صورتی بود با چشمهایی که نگاه میکردند، از نگاه موشی. چشمهایی که نقد نمیکردند این صورت رو. بار بعد که آرایش کردم، میک آپ کمتری استفاده کردم، در فکر کم رنگتر کردن و پوشاندنشان نبودم. طنین صدایش در گوشم بود. فرکل ها هستند و من بیوتیفولم.

به بابایی گفتم عشقی که موشی به من داد، هیچ وقت، هیچ کس نداد. او نفهمید که چه گفتم. و من شاید در این هیچ هایی که گفتم  منصف نبودم. هر چه هست، عشق باید صدایش بلند باشد. بلند. خوشحالم که دخترها، ابرازعشق را با صدای بلند یاد گرفته اند.
* pop
* freckle
* beauty
* beautiful

4 comments:

  1. گاهی واقعا اینجور حرفها بنزین سوپر می‌شن برای زندگی. . دوست داشته شدن همانگونه که هستیم خیلی می‌چسبه. مثل همون پول فراموش شده توی جیب. از اون مهم‌تر، دوست داشتن دیگرون همونطور که هستن (که خیلی هم سخته)

    ReplyDelete
    Replies
    1. بنزین سوپر تعبیر خوبی بود.‏
      :)

      Delete
  2. واقعا اين دختر كوچولو ها يه هديه ان تو اين سنشون بخصوص

    ReplyDelete