Friday, October 3, 2008

لبخند فراموش نشود

جلسه ی هفتگی شرکت رو ول کردم و اومدم. بدم مياد از خنده های زورکی که اينجا بايد روی لبهات باشه. نه اينکه لبخند رو دوست نداشته باشم. از اين دروغش بدم مياد. در نظر اول وقتی آدمی به اين جلسه هفتگی شرکت که قسمت فروش گزارش کارش رو ميده و همه هی براشون دست ميزنن و آفرين و صد آفرين ميگن، نگاه کنه، ميگه عجب شرکت موفقی، عجب کارمندان شادی. همه چيز عالی، تحت کنترل. وقتی موقع اضافه کردن حقوق ميشه، ميگن درآمدمون خوب نيست. فروشمون کمه. چقدر اينجا خوشگل دروغ ميگن. دروغ گويی های در ايران اينقدر کريه بود که آدم حالش بهم ميخورد. اينجا اما مثل شکلات دروغ ها رو نوش جان ميکنی. يادمه که يکبار چند سال پيش در حضور رييس شرکتمون در مورد اشکالی صحبت کردم و اون منو صدا کرد و گفت اگر اشکالی ديدی، نبايد در گروه بگی. در جمع فقط جای گفتن از موفقيتها و دستاوردهاست تا همه روحيه بگيرن. در ايران همه، همش دارن در مورد اشکالات صحبت ميکنن.يک فضايی از فريب و بهتر نشان دادن همه چيز در اينجا هست که همه رو مسخ کرده. نه اينکه اينجا بده. نه. خوبيهای زيادی داره ولی هيچ چيز به اون خوبی که اينها نشون ميدن نيست. بسياری از چيزها مثل صحنه های نمايشه که يک قصر رو نشون ميده ولی پشت دکورها چيزی نيست. ولی چنان تبليغات هنرمندانه است که مردم پشتش هم که برن باز ميگن چه قصر قشنگی. اينجا همه چيز خوبه وقشنگه. از اون طرف هر چی که راجع به بقيه ی دنيا (بجز قلدر های اروپا که زورشون بهشون نميرسه) ميگن و نشون ميدن بدبختی و مريضی و ناامنی و فقره. و اين اتفاق نيست. به نظر من يک کار حساب شده ی دقيقه برای کشوندن همه ی آدمها ی مفيد به اين قاره. و موفق هم بودن و خواهند بود.ه

لبخند بزن. لبخند بزن. سعی کن حتما دندونت هم معلوم باشه چون اينجوری بنظر صورتت شادتر مياد.ه

پ ن. لطفا زياد اين پست رو جدی نگيرين و نتيجه گيری کلی هم نکنين. ميدونم که مسايل رو زياد تعميم داده ام. ه
شايد هم همش بدليل سرگيجه ايه که اين چند روز یه سراغم اومده و دکتر ميگه ويروس محترمی در اين دنيای بزرگ، گوش ميانی منو برای زندگی انتخاب کرده و گهگاه مايع اون تو رو بهم ميزنه و موجبات عدم تعادل بنده رو فراهم ميکنه.ه

8 comments:

  1. تو ایران هم از کشورهای دیگه دنیا دید درستی به مردم نمی دن (منطورم رادیو و تلویزیون ه). ادم باید خودش بره به حستحوی واقعیت و انصافا این ور دنیا یا لااقل تو اروبا امکانش بیشتره یعنی اگر شبکه های عامه بسند هست که فقط بدبختی های ایران ... نشون میده شبکه هایی هم هست که از موفقیتهاشون از فرهنگ غنی شون حرف میزنه و به ملت مصرف گراشون شکل دیگری از خوشبختی رو نشون می ده
    سیمین

    ReplyDelete
  2. یادم رفت بگم که منم مثل تو از این حلسه ها که همه لبخند دروغی می زنن بدم میاد :(

    ReplyDelete
  3. راستش مثل همیشه که مقایسه اینجا با ایران به یه دیوار بزرگ بر میخوره این مورد هم مستثنی نیست. ببین همین که توی جمع باید از موفقیتها حرف زد باعث میشه که روحیه عمومی بالا بره و آدما احساس خوبی نسبت به خودشون و محیطشون داشته باشند. برعکس ایران که با این همه نقاط قوتی که داریم همیشه نالون هستیم. و آروزوی همیشگی من اینکه کاش میشد از اینجا و ایران یه میانگین گرفت. فکر کنم اونوقت میشد گفت که مدینه فاضله است

    ReplyDelete
  4. ای بابا پریسا جون، الان الف نون یه امارهایی میده که همه دچار توهم شدن نکنه تو بهشتن.نگران نباش الان دیگه همه به این تکنولوژی دروغ با لبخند دست پیدا کردن.
    :دی

    ReplyDelete
  5. سيمين
    من منظورم همون چيزیه که وسايل ارتباط جمعی در اختيار مردم بطور عموم قرار ميدن. اينجا هم اگر کسی دنبالش باشه به منابع خوب و درست ميتونه دست پيدا کنه ولی در زندگی شلوغ امروزه کمتر کسی ميخواد يا ميتونه سراغشون بره و همه تقريبا به همان خوراکيهایی را که براشون آماده شده تناول ميکنن.
    من فکر ميکنم اروپا باز از اينجا فضای فکری بازتری داشته باشه.
    عامه مردم در کانادا، به نظر من هيچ درک و تصوری از دنيا ندارن.
    اونهايی هم که سياست گذاری ميکنن، نميخوان که داشته باشن.
    اونهااز آدمها ماشينهای بدون مغزی ميخوان که در خدمت ماشين بزرگ قدرت و سرمايه داريشون خوب کار کنن. و چون ميدونن که اين ماشينه وقتی خوشحال باشه، بهتر کار ميکنه. تا جايیکه که مزاحمتی ايجاد نکنن، تربيتشون ميکنن که ماشينهای شادی باشن.
    اگر خيلی منفی بود، بذارين به حساب سرگيجه
    :(

    ReplyDelete
  6. پيمانه
    با اين قسمت که بايد به نقاط قوت و موفقيتها اشاره کرد، هر چقدر هم کوچک باشن، معتقدم و ايمان دارم. در ايران اين ويژگی خيلی کمرنگ بود و عموما به اشکالات توجه ميکردن.
    اما در جمع بايد ازچيزهای مثبت واقعی حرف زد. نه چاخانی.
    اين منو اذيت ميکنه. اونهم هر هفته اين مراسم تکرار بشه.
    در مورد تلفيق ايران با اينجا باهات موافقم. اگر هرکدوم از ما که در بازی زندگی در اينجا شرکت کرديم، نکات خوبش رو بگيريم و با اونچه رو که خودمون داريم اضافه کنيم، بتدريج بهتر ميشيم. احتمالا بدليل سرگيجه بايد بگم، آرزويی دلکش است اما دريغ
    فکر کن اينهمه مسافرت از ايران به اينجا ميشه. اينهمه مهاجر دايم بين ايران و همين کانادا در حرکتند. جز اضافه کردن کلمات انگليسی جوس و اسنک و فوت کورت و ...
    چی با خودشون به ايران بردن؟
    چشم اميدمون به تو هنوز هست.
    :)

    ReplyDelete
  7. راست ميگی لاله. الف نون که ديگه يک سور زده به رييس شرکت ما.
    :)

    ReplyDelete
  8. مثل همیشه هیچ دلم نمیخواد که ایران و کانادا رو با هم مقایسه کنم چون به قول همگی دوستانی که کامنت گذاشتن مقایسه دو چیز کاملا متفاوته ولی چیزی که به نظرم رسید در رابطه با پست تو این بود که شاید به همین دلیله که ما توی ایران این همه انقلاب داریم شاید به این دلیل که همیشه منفی هارو میبینیم و به زبون میاریم و هیچ وقت به توانایی های خودمون و اطرافیانمون توجه نمیکنیم بلکه همیشه به نکات منفی همدیگه پیله میکنیم و سعی میکنیم که اونو توی طرف مقابل ازبین ببریم و اگر نشد ریشه طرف رو از بیخ و بن دربیاریم حالا صدتا کامنت نگذارین که خیلی هم خوبه و از کانادایی ها بهتریم و فلان و بهمان!!! فقط چیزی که به نظرم رسید گفتم بدون این که قصد مقایسه داشته باشم.

    ReplyDelete