ادای بچه های کوچک رو در مياره، خودش رو تو بغل من ولو ميکنه و ميگه " مامام من شير ميخوام"ه
ميگم "ديگه بزرگ شدی. وقتی کوچولو بودی، من به تو شير ميدادم"ه
ميگه " مامان وقتی تو هم کوچولو شدی، من به تو شير ميدم."ه
###
از مهد اومده و هيجانزده است. روشی اما سخت مشفول کار خودشه و متوجه اومدنش نميشه. ميره دم در اتافش و ميگه "اَ یَ! منو!" (يعنی: روشی منو ببين) ه
###
بابايی پاشو که از در ميگذاره تو، ميدوه جلو و ميگه "منو بچرخون"ه
بابايی ميگه " اول بگو سلام"ه
ميگه "سلام، منو بچرخون"ه
###
درست وقتی آخرين تکه ی اسباب بازيش رو از روی زمين جمع کردم، سبد بزرگ اسباب بازيها را کشون کشون از اتاقش آورده و خالی کرده روی زمين. بعد هم خودش رفته توش نشسته و ميگه "مامان منو بچرخون". خودم اينکار چرخوندن رو يادش دادم و حالا ديگه تا چند بار مثل چرخ و فلک نچرخونيمش، روزمون شب نميشه. منکه از اينکارش خوشم نيموده، با دلخوری ميگم " تو اول از من بپرس منو ميچرخونی يا نه. بعد سبد رو خالی کن و برو توش"ه
ميگه " مامان منو ميچرخونی يا نه. منو بچرخون"ه
بچه از اين حرف گوش کن تر ديده بودين؟
###
ازش انتظار داريم پي پي رو در دستشويی بکنه. پي پي ش رو در دايپر کرده و وقتی در دستشويی مادر در حال تميز کردنش، دارن بهش اعتراض ميکنن، دست ميزنه و ميگه "آفرين مادر! آفرين مادر! که پی پی ها رو ميريزه توی دستشويی"ه
ميگم "ديگه بزرگ شدی. وقتی کوچولو بودی، من به تو شير ميدادم"ه
ميگه " مامان وقتی تو هم کوچولو شدی، من به تو شير ميدم."ه
###
از مهد اومده و هيجانزده است. روشی اما سخت مشفول کار خودشه و متوجه اومدنش نميشه. ميره دم در اتافش و ميگه "اَ یَ! منو!" (يعنی: روشی منو ببين) ه
###
بابايی پاشو که از در ميگذاره تو، ميدوه جلو و ميگه "منو بچرخون"ه
بابايی ميگه " اول بگو سلام"ه
ميگه "سلام، منو بچرخون"ه
###
درست وقتی آخرين تکه ی اسباب بازيش رو از روی زمين جمع کردم، سبد بزرگ اسباب بازيها را کشون کشون از اتاقش آورده و خالی کرده روی زمين. بعد هم خودش رفته توش نشسته و ميگه "مامان منو بچرخون". خودم اينکار چرخوندن رو يادش دادم و حالا ديگه تا چند بار مثل چرخ و فلک نچرخونيمش، روزمون شب نميشه. منکه از اينکارش خوشم نيموده، با دلخوری ميگم " تو اول از من بپرس منو ميچرخونی يا نه. بعد سبد رو خالی کن و برو توش"ه
ميگه " مامان منو ميچرخونی يا نه. منو بچرخون"ه
بچه از اين حرف گوش کن تر ديده بودين؟
###
ازش انتظار داريم پي پي رو در دستشويی بکنه. پي پي ش رو در دايپر کرده و وقتی در دستشويی مادر در حال تميز کردنش، دارن بهش اعتراض ميکنن، دست ميزنه و ميگه "آفرين مادر! آفرين مادر! که پی پی ها رو ميريزه توی دستشويی"ه
.
.
انصافا ما بايد به اين بچه ها ياد بديم يا ازشون ياد بگيريم؟
ای خدا...... اینارو اینجا میگی که دیگه من باید این هفته حتما بیام و یه ذره بچلونمش تا دلتنگی ام رفع بشه!! چه جوری میشه که بعد از چند سال اینقدر کم حرف و اروم میشن که دیگه با گازانبر باید ازشون حرف بکشی؟
ReplyDeleteدوست داشتنی هستند این دخترهای شما. ه
ReplyDeleteمیگم بزنم به تخته انگار خیلی از مهدش خوشش اومده که اینقدر پر انرژیه.
ReplyDeleteاین سوال مامان منو ميچرخونی يا نه. منو بچرخون من رو یاد سوالهای مامانم میندازه.یعنی سوال نیستن دستور هستن همشون. مثلا میگن:میوه میخوری یا همین الان میخوری.منتظر جواب هم نیستن اصلا.یهو میبینی یه پرتفال درسته اومد تو دهنت :))
خوبه مامانه من اینجارو نمیخونه
واقعا" اين اسم موشي كه گذاشتين روش خيلي بهش مياد. منم فكر ميكنم ما بايد از بچه ها ياد بگيريم.شاد بودن و در لحظه بودن رو
ReplyDeleteyeki az doostamoon harfe khoobi behem zad ke yadam nemire goft 1 daneshmand mikhad varede zendegitoon beshe ! fekr konam bishtar azshoon yad migirim
ReplyDeleteKheili bamzast in moushi koochooloo khoraki. Be nazare man ham ma hamoonghadr ke be bachehamoon yad midim hamoonghadr ham azashoon yad migirm , bazi vaghtha hamoon chizi ke beheshoon yad dadim vali khoodemoon behesh ejra nemikonim o dorost be moghe behemoon yad avari mikonan ;)
ReplyDeleteSimin