Friday, March 20, 2009

يه چيزی آوردم

طبق سنت قديمی، بعد از تحويل سال نو، روشی قرآن رو بدست گرفت و از در خونه رفت بيرون تا اولين کسی که از در مياد تو، قرآن در دست داشته باشه و متبرک باشه و در طول سال، از در، خبرهای خوب بياد توی خونه. چند ضربه به در زد. ما پرسيديم "کی هستی و چی آوردی؟" گفت "روشی هستم و شادی، سلامتی، موفقيت آوردم. "ه
.
موشی که نميدونست جريان از چه قراره، مثل هميشه دويد و گفت "منهم ميخوام بکنم" پرسيدم "ميدونی چکار کنی؟" گفت "آره." قرآن رو از دست من گرفت، پاشو کرده توی کفشهای من و لخ لخ کنون رفته بيرون. بجای ضربه زدن به در هم، دِرررر دِرررر زنگ زده. درو باز کردم و پرسيدم "کی هستی و چی آوردی؟" کمی فکر کرد و گقت " موشی هستم و يه چيزی آوردم"ه

6 comments:

  1. سال نو مبارک. امیدوارم که سال خوب و خوشی برای شما وخانواده اتون باشه.

    ReplyDelete
  2. چه سنت قشنگی.نشنیده بودم تا حالا...
    ایشالا همیشه خبرهای شاد بشنوید و سلامت باشید.
    سال نو مبارک...

    ReplyDelete
  3. سلام خانومی . عید شما مبارک . سال نو خوش
    چه رسم قشنگی ... منهم از سال دیگر آنرا اجرا می کنم . ببوس دخترهای گلت را . امیدوارم سالی سرشار از موفقیت و شادی و سلامت در پیش داشته باشید

    ReplyDelete
  4. سالی پر از سلا مت و موفقیت برایتان از خداوند خواهانم،منهم از این رسم خیلی خوشم آمد.

    ReplyDelete
  5. الهی من بگردم این فسقلی شما رو. ایشالله همیشه شادی و سلامتی همراهتون باشه.

    ReplyDelete
  6. یادمه خاله مادر من هم همچین رسمی داشت و داره. البته چون زن قدیمی هست و کمی هم مرد پرسته, اولین نفری که بعد از سال تحویل قرآن بدست میاد خونش باید یک مرد باشه. بی برو برگرد. سال خوبی داشته باشی.

    ReplyDelete