Wednesday, October 7, 2009

همنشین تو از تو به باید

یادم نیست چی شد که از بهار، روشی به بدمینگتون علاقمند شد. راکت خریدیم و در حیاط با هم بازی می کردیم. البته وقتی فهمید مدرسه راهنمایی که قرار بود سال بعد بره (یعنی امسال) تیم بدمینگتون داره، انگیزه ی بیشتری برای تمرین پیدا کرد. با همدیگه بازی می کردیم و توپی می فرستادیم و می گرفتیم. بعد از مدتی، بابایی که بدمینگتون بازی می کرده و خوب بلد بود، به جمع بازیکنان پیوست و رونقی به محفل داد. یک روز که داشتیم با روشی بازی می کردیم، دیدم که بازی هر دومون خیلی بهتر شده. بهش گفتم "دقت کردی از وقتی که با بابایی بازی کردیم، بازی هر دومون بهتر شده." او هم تایید کرد. بعد ادامه دادم که "وقتی با کسی بازی می کنی که بازیش بهتره، بازی تو هم بهتر میشه" او هم موافقت کرد. بعد از آنجا که از هر فرصتی باید برای آموختن حکمت به بچه ها استفاده کرد(!) بنده باز ادامه دادم که " برای همینه که ما در فارسی یک عبارتی داریم که میگه همنشین تو از تو به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید. باید همیشه سعی کنی که دوستانت از خودت بهتر باشند تا در بهتر شدن به تو کمک کنند." روشی کمی فکر کرد و گفت "خوب مامان اینجوری که نمیشه." منهم با تعجب پرسیدم که چرا نمیشه. گفت " یعنی اگر هر کس بخواد با بهتر از خودش باشه، من نمیتونم با بهتر از خودم باشم. چون من میخوام اما اون نمیخواد چون من از او بهتر نیستم." کمی فکر کردم و دیدم راست میگه. انگار جور در نمی آد. خودم رو از تک و تا ننداختم و گفتم. "حالا تو به بقیه چکار داری؟ در مورد خودت ازش استفاده کن" گفت "نه اینکه فِیر* نیست." بعد ادامه داد که "من دوست دارم با آدمهای مثل خودم باشم. بالاخره هر کسی هم تو یک چیزهایی بهتر از منه. تو یک چیزهایی هم من بهترم." حرف حساب جواب نداشت. قبول کردم و گفتم "آره. شاید هنر اینه که از هر آدمی بهتریهاش رو پیدا کنی و یاد بگیری." ه
.
دیروز اولین جلسه ی کلاس بدمینگتونش بود و من که از بیرون نگاه می کردم، دیدم که روشی بهتر از هم بازیش، بازی میکنه و در حالیکه داشتم فکر میکردم این خوب نیست و باید به معلمش بگه هم بازیش رو عوض کنه، یاد مکالمه ی اون روز افتادم و به خودم گفتم مثل اینکه تو درست نمیشی.ه
انصاف fair *

3 comments:

  1. من هم در بچگی به این نکته ای که روشی اشاره کرد، فکر کرده بودم. اما خب روشی حواسش جمع تر بود و راه حلش را هم دید. من راستش تا الان دیگر به راه حلش فکر نکرده بودم!!!ه

    از قول من از روشی تشکر کن، برایش روزهای خیلی خوبی را آرزو می کنم

    ReplyDelete
  2. آفرین به این دختر فهمیده. شما داری به جاهای سختش میرسی همونی که من همیشه بهش فکر می کنم و نگرانشم و اینکه کم بیارم!

    ReplyDelete
  3. به بانو ه دو چشم: امروز پیغام را می رسانم. دیروز یادم رفت.ه

    به ننه قدقد: سخت که هست ولی جالبتر و سازنده تر هم هست. جلوتر از موقع نگران چیزی نباش
    ;)

    ReplyDelete