ایمیلی رو فرستادم و در اون اشتباه یکی از همکارهام رو با کنایه بهش گوشزد کردم. ایمیل رو قبل از فرستادن، خوندم و از اینکه به این قشنگی در لفافه بهش تیکه انداختم و کوتاهیش رو به روش آوردم، خوشم هم اومده. ایمیل رو فرستادم. الان یک ربعی گذشته. دوباره ایمیل رو خوندم. خجالت کشیدم. این کوتاهی رو خودم هم ممکن بود بکنم و اگر من الان جای او بودم، حتما خجالتی دردلم بود با یک تخم دلخوری. کار رو درست می کردم ولی نه با خوشحالی و احساس مسیولیت بیشتر.ه
.
همین پریروز بود که با روشی بر سر اشتباهی که کرده بود حرف می زدم و وقتی دیدم به حرفم گوش نمی ده و حرف خودش رو می زنه، حرفش رو قطع کردم، صدام رو بلند کردم و آمرانه بهش گفتم که اینقدر از جای دفاع از خودش حرف نزنه و قبل از اون خودش رو جای من و بابا بگذاره تا بفهمه ما رو چقدر نگران کرده. وقتی دلگیر رفت، بهش گفتم همیشه خودت رو جای طرفت بگذار. حالا چرا خودم رو جای جری (همکارم) نگذاشتم؟
همین پریروز بود که با روشی بر سر اشتباهی که کرده بود حرف می زدم و وقتی دیدم به حرفم گوش نمی ده و حرف خودش رو می زنه، حرفش رو قطع کردم، صدام رو بلند کردم و آمرانه بهش گفتم که اینقدر از جای دفاع از خودش حرف نزنه و قبل از اون خودش رو جای من و بابا بگذاره تا بفهمه ما رو چقدر نگران کرده. وقتی دلگیر رفت، بهش گفتم همیشه خودت رو جای طرفت بگذار. حالا چرا خودم رو جای جری (همکارم) نگذاشتم؟
.
نمیدونم چرا بعضی وقتها یک ماری از اون زیر زیر ها در می آد و یکهو یک نیشی به یکی می زنه. نه اومدنش رو می فهمم و نه رفتنش رو. به جای نیشش که نگاه میکنم، تازه می فهمم اومده و رفته. نمی دونم کی میشه که مهربونی و گذشت، مهمون دایمی دلم بشه. چه ناامید کننده است وقتی کاری رو که می دونی اشتباهه، باز انجام می دی. تویی که روزی حداقل پنج بار داری به بچه ها می گی چرا اشتباهی رو تکرار کرده اند. کاش راحت می تونستم بندازم تقصیر شیطون که گولم زده.ه
نمیدونم چرا بعضی وقتها یک ماری از اون زیر زیر ها در می آد و یکهو یک نیشی به یکی می زنه. نه اومدنش رو می فهمم و نه رفتنش رو. به جای نیشش که نگاه میکنم، تازه می فهمم اومده و رفته. نمی دونم کی میشه که مهربونی و گذشت، مهمون دایمی دلم بشه. چه ناامید کننده است وقتی کاری رو که می دونی اشتباهه، باز انجام می دی. تویی که روزی حداقل پنج بار داری به بچه ها می گی چرا اشتباهی رو تکرار کرده اند. کاش راحت می تونستم بندازم تقصیر شیطون که گولم زده.ه
اوووم شاید هم همکارت خودش رو جای تو بذاره و بگه اگه من هم بودم همین ایمیل رو میزدم
ReplyDeleteهمین که این مار رو می تونی ببینی قدم بزرگیه. مشکل بیشتر آدما اینه که اونم نمی بینن
ReplyDeleteآدم تازه وقتی بچه دار میشه متوجه کاستی ها وکمی های خودش میشه من هم دائم خودم رو زیر سئوال میبرم همینه که یه بار گفته بودی خودت فکر کنم که ما باید خودمون تازه یاد بگیریم
ReplyDeleteمن معمولا ایرادهای خودم را می بینم اما مال دیگران را هم می بینم. یعنی شاید خیلی دقیق نمی شم روی اشتباه های خودم که وقت اضافه می آرم تا به بقیه هم نگاه کنم!!!ه
ReplyDeleteدر اغلب مواقع، به خصوص اگر طرف نزدیک نباشه، به روش نمی آرم. اما خب در مورد نزدیکان نه! این ماه رمضان گذشته شنیدم که "هیچ ملامت گری از دنیا نمی رود مگر آن چیزی را که ملامت می کرد سرش بیاید!" یا یه چیزی توی این مایه ها. من باشنیدن این موضوع نه از ترس این که سرم نیاد، بیشتر از عظمت زشتی ملامت تصمیم گرفتم که این خصلت را کمتر یا ترک کنم.ه
به لاله : اگر اون خودش رو جای من بگذاره که خوش بحالش. ولی خوب من مسیول فکر و کار خودم هستم.ه
ReplyDelete:seeker به
من فقط نیشش رو می بینم. خودش از دستم در می ره.ه
به دردانه: پدری و مادری یعتی کلاس درس بیست و چهار ساعته
به بانو ه دو چشم: اینکه گفتی، خیلی شدید بود. روی منهم اثر کرد. دلم می خواد یک سیستمی بود، روی کله ام نصب میکردم . حرف های درست رو در وقتهای درست به یادم می آورد
vagan chi misheh ke mehrabani va gozasht tu delet risheh koneh , karmaki khanum , har ki ke in neveshteh hat ra bekhuneh fekr mikoneh keily ba safa va mehrabani valy ..... khub tu neveshteh hat mituni shoar bedi
ReplyDeleteچه لحظه سختي، من اينجور حرفا و نوشته ها رو چند ساعت نگه مي دارم و هي ميام مي خونمشون و اغلب هم پا ك ميشن، اون حس تلخ رو خوب درك مي كنم.
ReplyDelete