Tuesday, October 13, 2009

جورکِش

موشی یک فلوت اسباب بازی خریده بود. هی خرابش می کرد و می برد پیش روشی تا درستش کنه. اون روز کلا از صبح همش به گردن روشی آویزون بود و کارهاش رو روشی براش راست و ریس می کرد. گفتم خوش بحال کسی که خواهر بزرگتر داشته باشه. مادر که خودش خواهر بزرگتره گفت: "خواهر بزرگتر، جور کشِ خواهر کوچکتره." روشی پرسید "جورکِش یعنی چی؟" مادر گفت " یعنی همه ی زحمت و کارهای خواهر کوچکتر با خواهر بزرگتره" من که از این تعبیر خوشم نیامد، گفتم "نه. خواهر بزرگتر، جور کِش نیست. یک جورایی برای کوچکتره مثل مادره." روشی گفت "پس همون جورکِش درسته دیگه"ه

5 comments:

  1. عزیزم اگر یه روزی راهم به اونورا بیافته خیلی دلم میخواد این دختر فاضل شما رو زیارت کنم

    ReplyDelete
  2. خب راست گفته بچم. مگه خودمون برا مادرامون چی هستیم؟ موقع گرفتاریامون میریم سراغشون! زایمان، مریضی بچه هامون و...
    ننه قدقد

    ReplyDelete
  3. دردانه جان، منتظریم

    ReplyDelete
  4. خواهر بزرگم ولی درست نیست بگویم جور کش ولی احساس مسئولیت مدام،مهم خواهر داشتن و خواهر بودنه....

    ReplyDelete