حس خوبیه، بودن در کنار این گلایل های تازه باز شده. درست جلوم، روبروی لپ تاپ ایستاده اند، رشید و زیبا. کاملا حضور و زنده بودنشون رو حس می کنم. شنبه که خریدیمشون، فقط شاخه هایی سبز بودند با غنچه هایی همه بسته، که از سرشون لکه ی قرمزی دیده می شد. امروز که همه شون از غنچه بیرون اومده اند، انگار دارن صدام می کنند و باهام حرف می زنند. وقتی تنها هستم و خونه ساکته، صداشون می آد. من نمیدونم چی میگن، ولی میدونم که ساکت نیستن. دلم می خواد براشون اسم بگذارم و به اسم صداشون کنم. نه برای هر شاخه، برای هر گل حتی. بنظرم نمیشه فقط بهشون گفت گلایول. مثل اینه که یک منو صدا کنه، "آهای آدم!"ه
اینهم هم نشین های قشنگِ من
گلهای قشنگ و خوشرنگی هستن. توی ایران گلایل رو زیاد تحویل نمی گیرن. شنیدم که میگن گل مریض یا گل مرده. بیچاره گل به این قشنگیه ها!
ReplyDeleteاین که همه موجودات صحبت می کنند و ما نمی شنویم را درست می گویی. یعنی قدرتش را نداریم و الا در و دیوار هم صدا دارند
ReplyDeleteخیلی گلهای زیبایی هستند
نلی جون
ReplyDeleteگلایل در ایران مصارف مختلف داشت. برای عزا و هم عروسی. اینکه میگم چون ما خودمون دو تا سبد گل چند طبقه ی گلایل سفید برا ی عروسیمون سفارش داده بودیم که دو طرف سفره ی عقد مون بود و خیلی هم قشنگ بودن. من از اون گلایل ها که رنگشون میکردن خیلی بدم میومد. یعنی از آدمهایی که اونها رو رنگ می کردن بدم میومد و برای گلها دلم می سوخت. یادته سبز و آبی و رنگهای مصنوعی. اینجا گلایل ها رنگهای متنوعی دارند. در ایران ما فقط سفید و صورتی و قرمز داشتیم. اگر اشتباه نکنم. بقیه رنگهاش مصنوعی بود.ه
خيلي دوست داشتني هستن
ReplyDeleteچه همنشینهای خوشرنگی
ReplyDelete