Thursday, November 19, 2009

پسرها

روشی اومده خونه، سرحال نیست. ه
من: چی شده؟
روشی: درس خانواده داشتیم. اولین جلسه ی آشپزی بود. قرار بود همه ی کلاس با هم سس سبزیجات* درست کنیم. ه
من: خوب چی شد، درست کردین؟
روشی: آره.ه
من: خوشمزه شد؟
روشی: نمی دونم. ه
من: چطور؟
روشی: پسرها در درست کردنش اصلا شرکت نکردند. فقط با هم حرف زدن. گاهی هم اومدن و ناخنک زدن. وقتی تموم شد، همش رو خوردن . در تمیز و جمع کردن وسایل هم هیچ کمک نکردند. بعد زنگ خورد و همه شون رفتند. ه
.
.
.
نتیجه گیری بعهده ی خواننده است.ه
.
.
Vegetable Dip *
بعدا نوشت: در جلسه ی بعدی کلاس که جمعه بوده، پسرها بیشتر از قبل همکاری کرده بودند. هنوز هم نتیجه گیری بعهده ی خواننده است.ه

9 comments:

  1. پریساجان من تا قبل از اینکه کانادا بیام فکر می کردم اینجور تربیت مردها مخصوص ایرانه ولی اینجا که اومدم دیدم بابا اینا هم مثل خودمونن. اکثرا کارهای مربوط به آشپزخونه با خانومه هست. به خودم که نگاه میکنم می بینم که من اگر قرار بر تقسیم کار باشه بیشتر دوست دارم همین آشپزی را انجام بدم.
    حالا اینکه پسرا در تمیزکردن هم حتی کمک نکردن و فقط خوردن این خیلی بده. حداقل توی مدرسه باید تقسیم کار و همکاری را بهشون یاد بدن دیگه.
    می خوام این رو بگم که مهم نیست که کی چه کاری انجام میده بنا به طبیعت هرکس کاری رو که بیشتر دوست داره انجام بده ولی این مهم هست که وظایف تقسیم بشه.
    خیلی قاطی پاطی شد صحبتام انگار ببخشید...

    ReplyDelete
  2. یاد جشنها و اردوهایی که توی دانشگاه داشتیم افتادم. این که فقط تعداد کمی تا آخر کار باقی می ماندند و همین که همه چیز آماده می شد، سر و کله همه پیدا می شد. ه

    بعد به این فکر کردم که کار گروهی، اگر درست مدیریت نشود همین طوری ها می شود. به دختر و پسرش هم ربط ندارد. تو مثالهای من، هم پسرها کمک می کردند هم دخترها اما به نسبت کل خیلی کم بودند. حالا اینجا روشی با آشپزی به این نتیجه رسیده که به قول نلی معمولا پسرها کمتر شرکت می کنند. ه

    ReplyDelete
  3. مثل اینکه مردا اونجا هم دست از سوء استفاده برنمیدارن

    ReplyDelete
  4. خدا همه ی مردها را به راه راست هدایت کند!ه

    ReplyDelete
  5. خدا همه ی مردها را به راه راست هدایت کند!ه

    ReplyDelete
  6. نتیجه اخلاقی: پس این چیزها به ذات مردانه برمیگرده نه تنبلی شوهر من و شاید اگه پسر دار بشم بهتر درکش کنم

    ReplyDelete
  7. ای بابا ! پس درد مشترکه

    ReplyDelete
  8. نقل از یکی از دوستان:ه
    در فرهنگ شما که نمیدونم ولی در فرهنگ ما ایرانی ها، خانمها فقط میشینن و آسمونو نگاه میکنن

    ReplyDelete
  9. سلام...
    نميدونم چي بگم؟!..دلم براي اينجا تنگ شده بود..اينقدر در خودم گم شده بودم كه اينجا رو هم يادم رفته بود..از روزي كه يه تولد ديگه م هم گذشت خيلي آشفته شدم...خيلي اذيت ميشم!اگه نتونم بعد 20 سال خودم رو جمع كنم...تو سرم يه عالمه فكره كه به جاي اينكه روز به روز نظم بدم بهش و كم كم اجرا كنم و بهشون بها بدم روز به روز بي نظم تر ميشه و آشفته تر و بيشتر....واااااي داره منو ديونه ميكنه فقط ميدونم خيلي كمك ميخوام!!!!اينا هيچ ربطي به اينجا نداشت...چرا نوشتم؟!!!!!ميخواستم بگم فكر نكنم چيزه عجيبي باشه!فكر كنم اگه يه روز برن و بخوان چرخ يه ماشين رو عوض كنن اونروز دخترا هيچ كاري نكنن و يا فقط سعي كنن كاري كنن ولي تفاوت اينجاست كه دخترا خيلي مينالن كه ژسرا كمك نكردن ولي ژسرا هيچي نميگن و كاري كه ميدونن براي اوناست رو بدون بهانه انجام ميدن!!!خوب زن با مرد فرق دارننميدونن چرا همه سي ميكنن اينو رد كنن!به خدا مثل هم دونستن زن و مرد ظلم به جفتشونه همونطور كه اينكه قبول كنيم فرق دارن دليل بر برتري هيچ كدام نيست!

    ReplyDelete