Tuesday, May 18, 2010

بلوز سرخابی

من کمتر درگیر موضوعِ لباس بوده ام. همیشه لباس خریدم. پوشیدم. دنبال لباس خوب و قشنگ که بهم بیاد هم بودم. ولی هیچوقت یک لباس فکرم رو مشغول نکرده بود. یعنی نشده بود که بدون نیاز به لباسی، بهش فکر کنم. وقتی هم لازم بود، سریع می رفتم و بدون وسواس زیاد، یک چیزی می خریدم و تمام. نمیدونم چه اتفاقی افتاده که تازگیها، گاهی ناخودآگاه، تصویر یک لباس، توی ذهنم نقش می بنده و من باهاش مدتی کیف می کنم. آستین کوتاه یا بلند، دامن کوتاه یا بلند، چین چینی، تنگ، گشاد. توی فکرم هی دور و ور لباسه می چرخم. گاهی هم می پوشمش. چیزی که برام عجیبه اینه که لباسه، کاملا واقعی، برای مدتی گوشه ی ذهنم می مونه. مثل اینکه میگه بیا منو پیدا کن. اگر به فروشگاه برم، چشمم دنبالشه. مدتی یک بلوز سرمه ای بود. اونو گم کردم. الان چند روزه که یک بلوز تنگ سرخابیه. بدون آستین. یقه ی هفت و هشت که روی یک طرف تکه ای اضافه از پارچه چین خورده و تمامِ دورِ پایینِ بلوز را هم چرخیده. خیلی خوشگله این بلوز سرخابیه. ‏
.
.
فکر کنم تخیلاتِ لباسی من، از اثرات بحران میانسالی باشه که حدود چهل سالگی سراغ آدم میاد. اگر فرض کنیم که اینطوری هم باشه، بازم نوع دلپذیری از اختلالاته. ‏

5 comments:

  1. گمون نکنم به چهل سالگی مرتبط باشه :دی، چون من هم دقیقا مدتیه که دچار همین اختلال شدم البته از نوع کیف و کفشش. کفشهای پاشنه بلند و رنگهای مختلف بعد هم با کیف تو ذهنم ست میکنم. دنبال جوراب هم براشون میگردم گاهی هم بدون جوراب میپوشمشون و ناخونای پام رو لاک قرمز جیغ میزنم. فکر کنم دارم، گوشه های ظریفی از زنانگی رو در وجودم کشف میکنم که تا به حال متوجه نبودم. آخه من هیچ وقت ذهنم درگیر کفش به خصوص پاشنه بلند نبوده همیشه هم برای مناسبتی مثل مهمونی یا عروسی ناچارا میرفتم یه کفش پاشنه دار انتخاب میکردم بدون اینکه ذقتی روی مدلش داشته باشم
    خلاصه اینکه اگه علت این اخلال رو کشف کردی ثواب داره به ما هم بگی به خدااااا

    ReplyDelete
  2. چه برداشت جالبی داشتی لاله. کشف گوشه هایی ظریفی از زنانگی.‏
    :)
    میتونه درست باشه. چون من خیلی وقت نیست که متوجه شدم چقدر به این گوشه ها کم لطفی میکردم.‏ ممنون.‏

    ReplyDelete
  3. بحران چيه عزيزم احتمالا نشونه اونه كه بايد كارت رو عوض كني و طراح لباس بشي.

    ReplyDelete
  4. چه جالب ، میتونی ازشون برای فشن استفاده کنی ، شایدم روحت به دنبال طراحی لباسه؟!!؟! در کنج ذهنت در گذشته دوست نداشتی احتمالا؟!!؟!؟

    در ضمن ممنونم که وبلاگمو میخونی و بهم سرزدی. تازه با وبلاگت آشنا شدم و حتما ازین به بعد میخونمش.

    ReplyDelete
  5. فکر می کنم بحران چهل سالگی مخصوص مردهاست. خانم ها بیشتر بحران سی سالگی دارند.

    ReplyDelete