Tuesday, December 21, 2010

کاتب

اگه توی وبلاگت از حال بد نوشتی، باید موظف باشی که تا ازش بیرون اومدی، بنویسی. درست نیست که تو دیگه سنگین نباشی و وبلاگت هنوز بگه که سنگینی. بچه ها تعطیلند و چند روز مرخصی گرفتم. فقط با بچه ها هستم. وقتِ زیادی برای نوشتن باقی نمی مونه و ‏لحظه های شکار شده ام به وبلاگ نمی رسند.‏
.
موشی همین الان اومد و پرسید چکار میکنی. گفتم میخوام بنویسم. پرسید چی می نویسی؟ گفتم هنوز نمیدونم. می خواهی تو از خودت بگی تا من بنویسم. گفت باشه. گفتم فقط درباره ی خودت بگو. نوشته ی زیر همونهاست که گفت با تغییر اسامی. ‏

Mooshi is cool with her mom. Thank you Mooshi. Mooshi is funny with her mom. She has lots of friends and some of them are big. My class is kindergarten. My teacher Ms. Thomas and my other teacher’s name is Ms Milakora. Parisa is my mom and Roshi is my sister and babaee is my daddy. And that is all my story. The end.
.
الان دوباره اومده با وسایل پزشکی اسباب بازی. میگه مامان میشه دکتر بشی. میگم بذار این کارم تمام بشه تا بیام با هم بازی کنیم. میگه "پس یک کم دکتر بشو"‏
.
روشی هم چند دقیقه پیش اومده و صبح بخیر میگه. میگم "کی بیدار شدی؟ من نفهمیدم که بیدار شدی" میگه "خودم هم نفهمیدم.‏"‏
.
خوب بود اگر مثل دربارهای قدیم یک کاتب داشتیم که همینطور برامون می نوشت.‏

9 comments:

  1. مریم مامان آواDecember 22, 2010 at 3:24 AM

    آخ آخ این کاتب رو خوب اومدی...واقعا با بچه ها اینقدر لحظه های ناب هست که وبلاگ و حافظه و حتی قلم و کاغذ از هم از ثبتشون عاجزند

    ReplyDelete
  2. این بخش کاتب رو خیلی خوب گفتی. من هم موافقم. برای پست پایین هم کاملا با شما موافقم. اصلا به نظرم سخت ترین بخش مادری کردن است

    ReplyDelete
  3. دل آدم باید سنگین نباشه

    ReplyDelete
  4. سلام.
    از خوانندگان وبلاگ شما هستم و سوالی برام پیش اومده که توی وبلاگم مطرح کردم. میشه لطفا نظر بدین؟
    ممنون
    iran2ca.blogspot.com

    ReplyDelete
  5. آدم اگر از حال خودش بنویسد تا زمانیکه دوباره ننوشته انگار در همان حال مانده است. مثل زندگی باید جریان داشته باشد.

    ReplyDelete
  6. کجایی دوست خوبم؟ امیدوارم که خوب باشی

    ReplyDelete
  7. سلام خانم محترم
    اميدوارم هميشه شاد و موفق باشيـد. از طريق وبلاگ لاله عزيز(باراني) با وبلاگ شما تازه آشنا شده ام، مطالبتون پر معني و پر احساسه حتي بعضي جاهاش رنگ شعر نو رو ميگيره و جالبه.
    من زياد وقتتون رو نميگيرم فقط راجع به مدرسه بچه ها شنيده ايم كه در مونترال Welcome School براي تازه مهاجرها دارند و بچه ها اجبارا" از اون مدارس بايد شروع كنند ، ما براي ماه مارچ (آخر اسفند ماه) بليط داريم و پسر من كلاس پنجم دبستان هست ادامه مدرسه او در تورنتو چگونه خواهد شد؟ براي شروع منطقه نورت يورك خيابان يانگ از شپرد تا فينچ را در نظر گرفته ايم آيا در اونجا مدرسه خاصي براي بچه هاي تازه مهاجر هست؟ با توجه به مدرسه پسرم كجاي اون منطقه ساكن بشويم بهتر خواهد بود؟
    بسيار سپاسگـزارم .

    ReplyDelete
  8. ننه قد قد جان. ممنونم از احوال پرسیت. خوبیم. فقط در تعطیلات خیلی مشغول بودم و چند روزی هم اصلا به اینترنت دسترسی نداشتیم.‏

    شوکا جان در اولین فرصت نظرم را برایت می نویسم. راستش سوالت خیلی کلی است و نمیشه کوتاه جواب داد.‏

    دوست عزیز (کلانتر)‏
    در مورد مونترال اطلاعی ندارم. اما از آنجاییکه ما هم از ابتدا در نورت یورک زندگی کرده ایم، مدارس این منطقه را خوب می شناسم واگر آدرس ایمیلی از شما داشته باشم می توانم در اختیارتان بگذارم. موفق باشید و امیدوارم ماه ها ی باقیمانده تا آمدن به کانادا به راحتی برایتان بگذرد.‏
    ایمیل من هست
    ptroozberooz@yahoo.com

    ReplyDelete