Tuesday, September 21, 2010

بشقاب

این دوتا دخترک ما خیلی چیزهاشون با هم فرق میکنه. بعضی چیزهاشون هم مشابهه. یکی از تشابهات جالبی که تازگی توجهمون بهش جلب شد اینه که هر دوشون در سه-چهارسالگی، "بشقاب" رو درست نمی گفتند. کلمات جایگزینشون هم به طرز جالبی شبیه و متفاوتند. وقتی متوجه این موضوع شدیم، فکر کردم که حتما باید ثبتش کنم که یادم نره و کجا بهتر از وبلاگ. ‏
خوب اینهمه مقدمه چینی کردم که بگم :‏
روشی به بشقاب میگفت "بُ ش ب ا ق" موشی به بشقاب میگه "قُ ش ب ا ب" ‏
:)
حالا چی میشه که این دو تا خانم با کروموزم های مشترک، پنج حرف این کلمه رو مخلوط میکنن و خروجی های شبیه ولی متفاوت میدن بیرون، موضوعیه قابل بررسی در علم ژنتیک. ‏
.
.
پ ن: کسی یادش نیست من و بابایی به بشقاب چی میگفتیم. وقتی پرسیدیم از پدربزرگ و مادربزرگ ها، همشون کلی کلمه گفتند از تته پته های ما (که قبلا هم گفته بودند) ولی خاطره ای از بشقاب نبود. حالا باید صبر کنیم ببینیم نوه هامون چی در میارن از این بشقاب. ‏

3 comments:

  1. مامان امیرسامSeptember 22, 2010 at 2:49 AM

    احتمالا نوه هاتون یکی شون میگه "ش ب ق اب " و اون یکی ق ش ب ا ق " ببین اول صبحی چقدر ذهنمو مشغول کردی و کلی رفتم سراغ احتمالات که با چند فاکتوریل میشه تخمینشون زد....
    آیکون چشمک

    چرا این بلاگ اسپات آیکون چشم و ابرو نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    ReplyDelete
  2. مريم مامان آواSeptember 22, 2010 at 3:55 AM

    در عوض وقتي نوه هامون ببينند بچه هاشون به بشقاب ميگن قشقاب ،‌ميان تو وبلاگ مادر بزرگهاشون ببينند مادرشون چي مي گفته وقتي كوچولو بوده

    ReplyDelete
  3. با استفاده از احتمال و آنالیز ترکیبی و فاکتوریل با پنج متغیر میشه به تعداد حالات مختلفش رسید و چون گذشته در هاله ای از ابهام قرار داره باید منتظر نوه بود تا حالات مختلفشو دید!
    یه روز به روشی میگید هنوز پنج تا نوه یا نتیجه می خوام! هونز پنج حالت بشقاب اتفاق نیفتاده!

    ReplyDelete