Sunday, September 26, 2010

اشتباهِ اول

در تختخواب و در انتظار خواب، فکر میکردم به لاست و دوباره زندگی کردنِ گذشته. بعد فکر کردم که اگر میشد به عقب برگردم و همین زندگی را دوباره طی کنم، چه کارهایی را میکردم یا نمی کردم. خلاف جهت زمان حرکت کردم و از امروزم عقب رفتم و فکر کردم. بعد دیدم نه این اشتباهه باید برگردم از اول و در جهت زمان بیام جلو. به بچگی و دبستان و مدرسه و اینها فکر کردم که در همه ی اونها اساسا تصمیم خاصی نگرفته بودم. چنان چیزی نبود در دست من که بخوام عوضش کنم. بعد میشد دبیرستان و انتخاب رشته و دانشگاه. دیدم اونها رو هم میتونم دوباره تکرار کنم. خیلی وقتها فکر کرده بودم که مثلا میرفتم رشته ادبیات در دبیرستان یا در دانشگاه علوم انسانی میخوندم. ولی دیشب راضی بودم با همونها که انتخاب کردم و حال عوض کردنشون رو نداشتم. در واقع از دانشگاه بود که می خواستم خیلی چیزها رو عوض کنم. همه جاهایی رو هم که دوست نداشتم، ازش راضی نبودم و می خواستم جور دیگری زندگیش کنم، به نقاط ثابت زندگیم برمیگشت که از اول بودند. اصلا با آمدنم تعریف شده بودند. فهمیدم که نه، اشکال اساسی تر از این حرفهاست. من اگر بخوام دوباره زندگی کنم، اونطور که الان فکر میکنم درسته، باید مشخصات اولیه ام رو عوض میکردم. فهمیدم که اومدنم به این دنیا در کل اشتباه بود. ‏واقعا اگر نیامده بودم، برای همه، خیلی بهتر بود. جدی میگم.‏ ‏

7 comments:

  1. مريم مامان آواSeptember 26, 2010 at 5:03 PM

    اعتراف مي كنم كه خيلي وقتها اين احساس رو پيدا مي كنم ولي وقتي مادر ميشيم ،‌يه خورده دليل پيدا ميشه واسه ايجادمون!!!!!

    ReplyDelete
  2. قرار نشد از اين حرفا بزني ها. نمي دوني من با خوندن نوشته هات و اطلاع كم و بيش از روزمرگيهات چقدر ازت الگو مي گيريم. شما هميشه پرانرژي و مثبت هستين و نيمه پر ليوان رو مي بيني.
    اگه نيامده بودي الان دختر خوشگلات هم نبودن. دنيا با بودن آنها قشنگ تر نيست؟

    ReplyDelete
  3. ممنونم مامان ارشک جان. من میخوام که همیشه پر انرژی و مثبت باشم، ولی واقعیت اینه که گاهی هم موفق نمیشم. میدونی فکر میکنم که نیمه ی خالی لیوان رو هم باید دید، بعنوان یک واقعیت که هست، فقط نباید روش متمرکز شد و گیر کرد.‏

    ReplyDelete
  4. na Parisa joon to na shayad man areh,vali an yeki parisa nabayd roohieh ra az dat bedahad,barayat energy mosbat mifrestam!!!hamoon tah moondehye man

    ReplyDelete
  5. Raastesh parisa joon man ham az in neveshtat negaran shodam, hamishe be nazaram in ide (be ghole to eshtebahe aval) bishtar dar sene nojavani pish miad va az inke bache adam yek rooz bege aslan man nemikhastam be in donya biam (man kheili motarsam ke che javabi behesh bedam):O Dar vaghe in eshtebahe aval (entekhab to naboood) injast ke negaran konandast.
    Dar har hal omidvaram ke khoob o khosh bashi va fekrhaye bad nakoni.
    Simin

    ReplyDelete
  6. برای من که خیلی بد بود بود چون من خیلی وقت ها خیلی چیزها ازت یاد می گیرم و می فهمم که می شه خیلی بهتر دید و بهتر بود

    ReplyDelete
  7. پریسا جون، ممنونم از مهربونیت که خودش پر از انرژیه. امیدوارم که تو هم بهتر باشی. چطوری؟ کمی بنویس.‏

    سیمین جون، نترس، بادمجون بم آفت نداره. در مورد اشتباه، من مسیولیت قسمت اولش رو هم خودم بعهده میگیرم و میگم که خودم خواستم که بیام. :)‏

    پگاه جان، متاسفم که حس بدی درت ایجاد کردم. بهرحال سکه دو رو داره. البته میشه فقط از یک روی سکه نوشت. امیدوارم که همیشه خوب باشی.‏

    ReplyDelete